«حبیب ابن مظاهر» سپاه بود
لطفا کمی در رابطه با نحوه شکل گیری و تاسیس سپاه همدان و نقش شهید همدانی در انسجام آن توضیح دهید.
در زمان تشکیل سپاه اوضاع به نحوی پیش رفت که پاسداران همه امور شهر )از حل اختلاف های خانوادگی تا مقابله با ضد انقلاب و اشرار( را بر عهده داشتند و می بایست روحیه بسیار منعطفی می داشتند. تابستان سال 58 بود که در مراسم صبحگاه مشاهده کردیم برادر دیگری با لباس خاکی، پوتین به پا و گرد کرده وارد مجموعه شد و از ظاهر وی مشخص بود که دستی در کارهای نظامی دارد. این برادر کسی نبود جز سردار شهید حاج حسین همدانی که در اولین برخورد تصور می کردیم چندسالی از ما بزرگ تر است اما بعدا متوجه شدیم که حدود 8 سالی با ما اختلاف سنی دارد. با ورود حاج حسین همدانی به سپاه، رفته رفته قابلیت ها و توانمندی های ایشان ظهور پیدا کرد و در گام نخست متوجه شدیم که ایشان دارای گواهی نامه رانندگی پایه یک رانندگی است و همین موضوع موجب شد که شهید همدانی به واحد موتوری سپاه همدان سر و سامان دهد.
زمانی هم که برای نخستین بار بحث آموزش و رزم در سپاه همدان پیش آمد، مشخص شد که ایشان طی دوره خدمت سربازی خود در شیراز خدمه خمپاره بوده است. در این رابطه نیز خدمات بسیار مهمی به توسعه این واحد در سپاه همدان صورت گرفت. اهمیت این موضوع زمانی مشخص می شود که در نظر داشته باشیم اغلب پاسداران در آن زمان، حداکثر کاری که می توانستند انجام دهند عبارت بود از باز و بسته کردن اسلحه ژ 3 و در چنین شرایطی یک خدمه خمپاره امتیاز بسیار مهمی محسوب می شد. با بروز قابلیت های نظامی و مدیریتی شهید همدانی، سلسله مراتب ایشان نیز بالا رفت و در ابتدا به عنوان جانشین عملیات و پس از آن نیز به عنوان مسئول عملیات منصوب شدند.
نخستین عملیات رسمی سپاه همدان در چه تاریخی و در کدام منطقه اجرایی شد؟
آن زمان تقریبا آغاز ناامنی های غرب کشور بود که هنوز خبری از شروع جنگ تحمیلی نبود. ضدانقلاب تا نزدیکی های قروه و دهلران پیشروی کرد و به دلیل همسایگی همدان با کردستان، نخستین ماموریت رسمی سپاه همدان در گردنه های صلوات آباد آغاز گردید. در این عملیات شهید شاه حسینی )یکی از همافران نیروی هوایی که در سپاه مامور به خدمت شده بود( معاونت عملیات سپاه را بر عهده داشت و شهید همدانی نیز به عنوان جانشین ایشان منصوب شد . در این عملیات که با همکاری برادران ارتش صورت پذیرفت توانستیم موفقیت چشمگیری به دست آوریم و پس از این عملیات (با توجه به شهادت شهید شاه حسینی) بود که شهید همدانی رسما معاونت عملیات سپاه همدان را بر عهده گرفت. در آغاز جنگ تحمیلی نیز سپاه همدان در منطقه سر پل ذهاب دارای یک واحد نظامی مستقل شده و به وظایف خود عمل کرد.
شهید همدانی در سال های جنگ تحمیلی بیشتر در کدام رسته خدمتی بودند؟
سپاه همدان در آن روزها در مناطقی مانند سرپل ذهاب، پادگان المهدی و قصر شیرین مستقر شده بود و اندک اندک یک محور عملیاتی در آنجا شکل گرفت و دو فرمانده نیز برای آن محور تعیین شد که یکی از آنها شهید بهمنی و دیگری شهید همدانی بود. در همان زمان با تیپ محمد رسول الله (که بعدها به لشکر 27 محمد رسول الله ارتقا یافت) ارتباط پیدا کردیم.
حلقه وصل این ارتباط چه کسی بود؟
حلقه وصل ما شهید شهبازی بود که به دلیل آشنایی با شهدایی چون همت و متوسلیان در دانشگاه علم و صنعت، سپاه همدان را به لشکر 27 مرتبط ساخت.
پس از این نزدیکی و آشنایی چه تغییراتی در ماموریت های سپاه همدان به وجود آمد؟
در اثر این آشنایی، پای سپاه همدان از غرب کشور به جنوب کشور باز شد و تیپ همدانی ها نیز در لشکر 27 شکل گرفت. همدانی ها در لشکر 27 محمدرسول الله نقش برجسته ای داشتند و نخستین نقش آفرینی آنها نیز به آزاد سازی خرمشهر بازمی گردد که شهید همدانی نقشی مهمی در آن عملیات داشتند و شهید شهبازی (فرمانده سپاه همدان) نیز به فیض شهادت نائل
آمدند.
آنطور که برخی از هم رزم های شهید همدانی نقل کرده اند، در برخی از محورهای تحت فرماندهی شهید همدانی و شهید شهبازی شکست هایی نیز بوده است. جریان این شکست ها چه بود؟
به کار بردن اصطلاح شکست برای آن حوادث درست نیست. عملیات آزادسازی خرمشهر به دلیل وسعت آن کمی به طول انجامید و در برخی محورها نیز تا پیش از انجام عملیات اصلی با «عدم فتح » روبه رو شدیم اما نمی توان آن را شکست تلقی کرد. کما اینکه پس از انجام عملیات نیز به پیروزی بزرگی رسیدیم و علاوه بر فتح سرزمین، توانستیم 17 هزار اسیر بگیریم که این چیز کمی نیست.
پس از آزادسازی خرمشهر، شهید همدانی چه اقدامات مهمی در جریان جنگ تحمیلی انجام دادند؟
پس از آزاد سازی خرمشهر، لشکر 32 انصار الحسین که متعلق به همدان می باشد رسما آغاز به کار کرد و شهید همدانی نیز به عنوان فرمانده آن منصوب شدند. این لشکر نیز در عملیات های مهمی چون والفجر 8، عملیات فاو، کربلای 4 و 5 نقش آفرینی بسیار مهمی داشت و شهید همدانی نیز به عنوان فرمانده آن در مرکز این نقش آفرینی ها بودند.
خاطره ای از رشادت های ایشان در این عملیات ها به یاد دارید؟
به خاطر دارم در عملیات والفجر 9 که مشرف بر ماعوت عراق بود و هم زمان با والفجر 8 و به منظور تضعیف نیروهای دشمن انجام شد، در برهه ای از آن فشار آتش دشمن بسیار افزایش یافت. به طور معمول فرماندهان و معاونان در قرارگاه خود )که چند کیلومتر با محل عملیات فاصله دارد( مستقر می باشند و به صورت مستقیم وارد نمی شوند اما شهید همدانی با افزایش آتش دشمن خودشان وارد عمل شدند و به سنگر آمدند. از این جهت شهید همدانی مصداق فرماندهانی بود که می گفتند: «بیایید» و با گفتن «بروید » نیروها را به حال خود واگذار نمی کردند.
پذیرش قطعنامه 598 برای بسیاری از فرماندهان بزرگ جنگ بسیار تلخ و سنگین بود! شهید همدانی پس از پذیرش قطعنامه چه حال و هوایی داشتند؟
خب پذیرش قطعنامه حتما برای بسیاری سخت بود و شهید همدانی هم از جمله همان افراد بود. بالاخره بسیاری از همرزمان و اقوام افراد در مقابل چشم آنها به شهادت رسیدند و تصور نمی کردند که روزی به آن نقطه برسیم. طبیعتا خبر پذیرش قطعنامه با سر و صدا و عصبانیت همراه بود اما زمانی که پیام امام خمینی (ره) صادر شد، افرادی که طی چند سال یاد گرفته بودند از ولی فقیه زمان تبعیت کنند، آرام شدند.
لشکر همدان و شهید همدانی در عملیات مرصاد هم حضور داشتند؟
در عملیات مرصاد قبل از رسیدن به منطقه تنگه مرصاد، منطقه ای به نام چهارزبر وجود دارد که لشکر انصارالحسین در آنجا یک عقبه داشت و امور آموزشی و آمادی را انجام می داد. در روز نخست حمله منافقین به کشور، این قرارگاه توانست مانع گذر ستونی منافقین از این منطقه شود و پس از آن بود که در روزهای بعد لشکرهای دیگر و نیروهای مردمی وارد صحنه شدند. بدین ترتیب این لشکر در پیروزی عملیات مرصاد نیز نقشی اساسی در توقف دشمن داشت.
پایان جنگ تحمیلی، آغاز فصلی نو برای بسیاری از فرماندهان بود. نخستین اقدامات شهید همدانی در روزهای نخستین پایان جنگ چه بود و برای همراهان خود چه اقداماتی انجام داد؟
شهید همدانی با پایان یافتن جنگ تحمیلی در چند کسوت خدمات خود را ارائه داد؛ اول آنکه ایشان کسوت نظامی گری خود را ترک نگفت و در سال های پس از جنگ نیز مسئولیت های مهمی چون فرمانده نیروی مقاومت بسیج، جانشین قرارگاه امام حسین، جانشین ستاد نیروی زمینی دوم سپاه و ... را بر عهده داشت. در کنار این، شهید همدانی هیچگاه از امور معیشتی نیروهای خود غافل نبود و با ایجاد صندوق، کمک گرفتن از سپاه و... به افراد تحت امر خود رسیدگی می کرد. امروز می توانیم ده ها و شاید صدها نفر را در همدان پیدا کنیم که به دلیل بی بضاعت بودن مورد حمایت ایشان قرار گرفتند و صاحب خانه هم شدند. راه اندازی کانون پیشکسوتان دفاع مقدس از دیگر اقدامات موثر شهید همدانی برای حفظ انسجام نیروهای رزمنده همدان بود که برکات آن را تا به امروز نیز شاهد هستیم. کسوت دیگری که شهید همدانی در سال های پس از جنگ بسیار به آن اهتمام داشتند و به تعبیر رهبر معظم انقاب ارزش آن نیز کمتر از شهادت نیست، به زنده نگه داشتن یاد شهدا مربوط می شود؛ همانطور که می بینیم ایشان بیش از هر فرمانده دیگری مصاحبه دارد، اطلاعتش تبدیل به کتاب شده و در مورد بسیاری از افراد حاضر در جبهه اظهار نظر کرده اند. اهتمام شهید همدانی به مستند سازی تاریخ جنگ منجر به آن شده است که امروز اگر سراغ هر منبع معتبری برویم با نام شهید همدانی روبه رو می شویم که شاید کمتر کسی به این موضوع توجه داشته باشد. همین اهتمام بود که موجب شد شهید همدانی برای ایجاد نخستین موزه دفاع مقدس در کشور پیش قدم شود؛ فراموش نکنیم اگرچه که امروز موزه های دفاع مقدس در کشور در حال زیاد شدن است، همه موزه های جدید با تولیت یک ارگان مشخص دایر می شود اما موزه دفاع مقدس همدان با همت شهید همدانی و با کمک گرفتن از همه ارگان ها و آحاد مردم ساخته شد.
سرآمد همه این موارد نیز دغدغه شهید همدانی نسبت به ملل مستضعف جهان بود و در نهایت نیز در همین راه به مقام شهادت نائل آمد. ایشان پس از سال 88 حدود دو سه سال در سوریه تردد داشت و دیگر ضرورتی نبود که به سوریه برود اما وقتی که احساس تکلیف کرد و تصور کرد که به او نیاز دارند، منتظر دستور کسی باقی نماند و مجددا عازم خط مقدم مقابله با صهیونیست ها شد. او با وجود کهولت سن خود مانند حبیب مظاهر عمل کرد و از این جهت با بسیاری از افراد عادی و حتی با بسیاری از فرماندهان نیز متفاوت است.
مجموعه این عوامل بود که موجب شد تا پس از شهادت ایشان همدان به پا خاست و من چنین جمعیتی برای تشییع پیکر افراد را تنها در یک مورد و آن هم در جریان فوت آخوند ملا علی در سال های پیش از انقلاب دیدم.
همانطور که اشاره داشتید، حضور شهید همدانی در سوریه را می توان نقطه عطف مهمی در زندگانی این سردار سپاه اسلام دانست. به نظر شما مهم ترین دلایل حضور شهید همدانی در سوریه و اصرار بر این امر چه بود؟
حضور مستشاری جمهوری اسلامی ایران و همچنین شهید همدانی در سوریه در وهله نخست برای حفظ مردم سوریه صورت پذیرفت و شاید امروز به این بعد از ماجرا کمتر پرداختهمی شود. برخی بیشتر بر این بعد متمرکز می شوند که ایران برای حفظ دولت بشار اسد پا به عرصه سوریه گذاشته است اما اگرچه که دولت سوریه نیز برای ما مهم است اما هدف اصلی ما حفظ مردم مستضعف سوری می باشد. از جمله خدمات شایسته شهید همدانی در سوریه آموزش این موضوع به نظامیان سوری بود که باید مردم عادی را از متجاوزان جدا کرد. قبل از حضور مستشاری ایران، آنها توان فاصله گذاشتن میان مردم و تروریست ها را نداشتند و به همین دلیل در مقابله با تروریست ها از مردم عادی نیز تلفات نیز می دادند. جا انداختن فرهنگ شهادت در سوریه از دیگر خدماتی بود که حضور مستشاری ایران برای نظامیان سوری به همراه داشت و شهید همدانی از استوانه های این کار بودند.
علت وابستگی خودتان به شهید همدانی چه بود؟
شهید همدانی دارای خصوصیات فراوانی بود که هر چه بیشتر به وی نزدیک می شدی، بیشتر شخص را مجذوب می کرد. از جمله این خصوصیات رابطه بسیار مناسب وی با نیروهای زیر دستی بود که همه را به خود وابسته می ساخت.
ساده زیستی شهید همدانی نیز از جمله جذابیت های مثال زدنی وی بود؛ شاید باور این موضوع سخت باشد که ایشان با وجود آنکه سال ها در همدان فرمانده سپاه بودند و اهل آنجا نیز به حساب می آمدند اما هیچ خانه ای برای خودشان در همدان ندارند و امروز خانواده وی برای سفر به همدان می بایست مهمان اقوام و دوستان شوند.
خبر شهادت دوست دیرین شما چگونه رسید؟
بخاطر دارم که روز جمعه ما در حسینیه رزمندگان اسلام همدانی های مقیم تهران بودیم که خبر شهادت ایشان از کانال های مختلف رسید و ما را در بهت فراوان فرو برد. اگرچه که ما از رفتن این انسان های وارسته افسوس می خوریم اما آنها به آرزوی خودشان رسیدند و امروز در جوار هم سنگران شهیدشان آرام گرفتند.
منبع: منبع: ماهنامه شاهد یاران، یادواره سردار شهید حسین همدانی، شماره 125 - 126