برای اولین بار شعر شهید مدق برای همسرش+دستنوشته
برای اولین بار به مناسبت سالگرد شهادت شهید منوچهر مدق شعری که این شهید بزرگوار در رسای همسرش بانو فرشته ملکی سروده بود را مرکز اسناد ایثارگران منتشر می کند.
منوچهر هوس کرده بود با لثه هاش بجود.سالها غذاش پوره بود.حتی قورمه سبز ي را که دوست داشت فرشته برایش آسیاب می کرد که بخورد.اما آن روز حاضر نبود پوره بخورد.فرشته جگر ها را دانه دانه سرخ می کرد و می گذاشت دهان منوچهر.لپش را می کشید و قربان صدقه ي هم می رفتند.دایی آمده بود بهشان سر بزند.نشست کنار منوچهر.گفت «:این هارا ببین عین دوتا مرغ عشقمی مان می مانند.
« از یک چیز خوشحالم و تاسف نمی خورم،اینکه منوچهر را دوست داشتم و بهش گفتم.از کسی هم خجالت نمی کشیدم.
منوچهر به دایی گفت «: یک حسی دارم اما بلد نیستم بگو یم دوست دارم به فرشته بگویم از تو به کجا رسیدم اما نمی توانم .دایی شاعر است.به دایی گفت «: من به شما می گویم.شما شعر کنید.سه چهار روز دیگر که من نیستم،برا ي فرشته از زبان من بخوانید دایی قبول کرد.گفت:« می آورم خودت براي فرشته بخوان»
منوچهر خند ید و چیزی نگفت.
انتهای پیام/ز