دفاع سرنوشت ساز
نوید شاهد: به خوبی به خاطر دارم، اوایل جنگ بود و اوضاع آشفته، ما در اهواز بودیم و من مسئول بسیج خواهران و ستاد مقاومت خواهران پاسدار اهواز بودم. به رغم اینکه تعداد زیادی از خانواده ها شهر را ترک کردند، اما، ما حاضر به این کار نبودیم و به فعالیتهای خود در زمینه های تبلیغاتی، امدادی پشتیبانی و تدارکات و ... ادامه می دادیم. در یک مقطعی که مقارن با ریاست جمهوری بنی صدر هم بود، به ما خیلی فشار آمد و اصرار بر این بود که شهر را ترک کنیم، و گفته می شد: چون منطقه، منطقه نظامی جنگی است، باید شهر تخلیه شود!
همان روز یکی از برادران که عضو دفتر حضرت امام (ره) بودند، از اهواز عازم تهران شدند. به من گفتند که در تهران کاری ندارید؟ و من هم گفتم که یک خواهش از شما دارم و آن اینکه، از حضرت امام بپرسید که تکلیف ما چیست؟ تا کجا ما باید بایستیم؟ به ما می گویند که شهر را خالی کنید! و ضمناً فوراً جواب را به من برسانید، چون فشار روی من زیاد است!
بعد از یکی دو روز آن برادر به من زنگ زد و گفت که حضرت امام فرمودند:«تا جایی که احتمال اسارت شما نمی رود، نباید شهر را ترک کنید و دفاع بر همه واجب است، بر زن و مرد واجب است و به اذن پدر هم نیاز نیست.»
وقتی من این خبر را شنیدم خیلی خوشحال شدم، که کارمان درست است و بچه ها فرمایش حضرت امام را انتقال دادم و همچنین در مقابل افرادی که اصرار داشتند شهر را تخلیه کنیم مقاومت کردیم! و بعدها همین امر، باعث شد که اهواز نجات پیدا کرد و شهر باقی ماند و تبدیل به منطقه نظامی و میدان جنگی نشد!
به نقل از: خواهر داعی پور
منبع: ، منظومه زینبیه (جلوه هایی از مقاومت زنان در هشت سال دفاع مقدس)، تهران، مؤسسه فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1376