شهید حجت الاسلام سید رشید موسوی از اولین دعوت کنندگان«شیخ زکزاکی» به ایران بود

درآمد: نخستین روز اسفند 1364 است و حجت الاسلام و المسلمین سید رشید موسوی ماموریت دارد به همراه حجت الاسلام والمسلمین فضل الله محلاتی و جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و تعدادی از قضات ارشد و نظامی کشور، راهی اهواز شود.

غبار غم از دست دادن مادر از چهره اندوهناک 5 فرزندش پاک نشده است، اما سید هر روز مشق شهادت می نویسد و آرزوی شهادت دارد. شب قبل از اعزام از فرزندانش خداحافظی می کند و از آنها می خواهد اگر شهید شد بر سر مزارش شمع روشن کنند. فضای خانه باز هم حزن انگیز می شود. پدر از آن دست شوخی هایی می کند که فرزندان را اندوهناک می سازد زیرا هنوز لباس عزا بر تن دارند و تاب یتیمی دوباره را ندارند. هواپیما از مقصد تهران به سمت اهواز حرکت می کند. نزدیک شهر ایذه، خلبان تهدید می شود که فرمان هواپیما را به سمت عراق بچرخاند اما او بدون توجه به اخطار، به راه خود ادامه می دهد. او متوجه می شود که عوامل خود فروخته ای، دشمنان را از اسامی مسافران هواپیما آگاه کرده اند و هدف، مسافران خاصی هستند که هرکدام ماموریت خاص دارند. خلبان نزد حجت الاسلام محلاتی آمده و از او کسب تکلیف می کند. شهید محلاتی پس از سه بار سئوال از همراهانش و تکبیر بلند و صلوات بلند هیات آماده شهادت در پاسخ می گوید: ما شهادت را به تسلیم شدن در مقابل دشمن بعثی ترجیح می دهیم.


هواپیما بدون توجه به اخطارهای مکرر دشمن به راه خود ادامه می دهد. در این هنگام، دشمن اولین موشک را شلیک می کند که بال چپ هواپیما کنده می شود و با شلیک دوم، هواپیما چند تکه شده و مسافران آن در پروازی سرخ، آسمانی می شوند. این اطلاعات پس از یافتن جعبه سیاه هواپیما بازخوانی می شود.

 
واپسین روزهای بهمن ماه و ورود به نخستین روزهای اسفند برای فرزندان شهید حجت الاسلام و المسلمین سید رشید موسوی، یادآور روزهایی است که شهادت پدر را به یاد می آورد؛ پدری که پس از سال ها جهاد و با خانواده به ایران آمده بود و مسولیت خطیری در حفظ انقلاب داشت.

همزمان با  سالروز شهادت شهید حجت الاسلام سید رشید موسوی، نوید شاهد برای آگاهی فعالیت های جهادی و انقلابی ایشان به گفت و گویی با سید محمد مهدی فرزند شهید حجت الاسلام و المسلمین سید رشید موسوی نشسته است.


«سید محمد مهدی» فرزند دوم شهید حجت الاسلام و المسلمین  رسید رشید موسوی، دوران کودکی و نوجوانی خود را به همراه پدر و مادر در سالهای مبارزه در اقصی نقاط جهان اسلام حضور داشته، از لبنان و بعلبک و عراق و سوریه و کشورهای غرب افریقا و اروپا ناظر وقایع و اتفاقات بزرگی در زندگی سراسر مجاهدت پدر بوده است.


فرزند شهید روایت می کند: پدر در روزگار نوجوانی در حوزه علمیه زنجان به تحصیل مقدمات اصول و فقه شد و سپس برای تکمیل علوم حوزوی به نجف اشرف و کربلای معلی مهاجرت کرد. از اساتید ایشان در فقه و اصول می توان به آیت الله شهید مدنی، آیت الله شاه آبادی، آیت الله خویی و حضرت امام خمینی(ره) نام برد.

سید محمد مهدی موسوی با اشاره به موضوع تبعید شهید حجت الاسلام موسوی نقل می کند: حجت الاسلام موسوی از پیروان نهضت امام (ره) و از جمع سابقون مبارزان صدر انقلاب بود که پس از اولین بازگشت به کشور در سال 1348 پس از برپایی چندین سخنرانی و مجلس عمومی علیه رژیم طاغوت در زنجان مورد تعقیب دستگاه ساواک قرار گرفت و پس از مدتی با سخت تر شدن شرایط بصورت زمینی از مرز ترکیه از کشور خارج شد.

 

فرزند شهید موسوی در ادامه به بیان برخی از فعالیت های پدر در لبنان و ساحل عاج  می گوید: هنگامی که شهید موسوی در منطقه شیعه نشین لبنان ساکن شد با شهید دکتر مصطفی چمران و امام موسی صدر در تعامل بود. شهید موسوی در سال 1973 وارد غرب افریقا در کشور «ساحل عاج» شد و با همت و تلاش و ارتباطات بین المللی موفق به را اندازی«مجلس مسلمانان و اعراب غرب افریقا»گردید.

وی ادامه می دهد: ما آنجا درساختمانی سه طبقه زندگی می کردیم که در طبقه اول مدرسه، طبقه دوم محل سکونت ما ودر طبقه سوم مجلس مسلمانان قرار داشت. مساحت طبقه سوم یا همان محل مجلس مسلمانان و اعراب غرب آفریقا بالای 500متر بود که مملو از سفید پوستان و سیاه پوستان می شد. در این مجلس مسلمانان شیعه و سنی حضور داشتند بنابراین باید با احتیاط برخورد می شد.

این فرزند شهید با بیان این که شیخ زکزاکی از دوستان  شهید موسوی بود و  به واسطه ایشان سال 1975میلادی وارد  ایران شد، اظهار می کند: از آنجایی که پدر رهبر مسلمانان غرب آفریقا بود، در آن زمان حدود 25 نفر را به ایران آورد و آنها را قم و نجف معرفی می کرد. نام شیخ زکزاکی از همان زمان در  خاطرم مانده است.

امام موسی صدر در ۳ شهریور سال ۱۳۵۷ و در آخرین مرحله از سفر دوره‌ای خود به کشورهای عربی، بنا بر دعوت رسمی معمر قذافی وارد لیبی شد و در روز ۹ شهریور ربوده شد.


به گفته این فرزند شهید، امام موسی صدر قرار بود میهمان شهید موسوی باشد و اما این انتظار به سرانجام نرسید و رهبر شیعیان لبنان ربوده شد و آنها نا امیدانه فرودگاه ابیجان را ترک کردند...

سید محمد مهدی موسوی در ادامه با اشاره به این که مکاتبات  این شهید 32 جلد کتاب در باب شناسایی مسلمانان غرب و رفتار آن هاست، بیان می کند: اگرچه گنجینه ای گرانبها از پدر به یادگار مانده اما خانواده تصمیمی به چاپ آن ندارند. هنگامی که پدر بعد از انقلاب اسلامی به ایران آمد، حدود 9 جلد از این اثر را در اختیار داشت که اگر مصلحت می دانست آن ها را به چاپ می رساند. البته برخی از یادداشت های ایشان در بولتن های وزارت خارجه در دهه 60 موجود است.






این فرزند شهید در پایان با اشاره به برخی از خصوصیت های اخلاقی شهید موسوی می گوید: ایشان فرد قوی و خوددار بود به گونه ای که در شرایط بحرانی ظاهر خود را حفظ  کرده و بر احساسات خود غلبه می کرد. ایشان در دوران جنگ علاقه بسیاری به حضور در جبهه داشت و شهادت برای او افتخار آفرین بود. بر مبنای این باور در سال 1364 در سن 38 سالگی به فیض شهادت رسید.