میروم دنبال شاگردی که فلج است!
يکشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۲۶
خاطرهای از «شهید علی اکبر ریوندی» در کتاب سیره شهدای دفاع مقدس، بیان شده که حس همنوعدوستی این شهید را حکایت میکند.
نوید شاهد؛ در کتاب «سیره شهدای دفاع مقدس؛ رسیدگی به محرومان و همنوعان» خاطراتی از مهربانیها و دلسوزیهای شهدا و کمکهای آنان به فقرا آورده شده است. در اینجا خاطرهای را که از «شهید علی اکبر ریوندی» بیان شده میخوانیم؛
میروم دنبال شاگردی که فلج است!
پسرم معلم بود. صبحها خیلی زودتر از شروع کلاس به مدرسه میرفت و شبها دیر برمیگشت. یک روز از او پرسیدم:
«چرا اینقدر زود میروی و دیر برمیگردی؟»
در جوابم گفت:
«یکی از شاگردانم فلج است. به او گفتهام که در خانه منتظر بماند تا بروم دنبالش. غروبها هم به شاگردان علاقمند، قرائت نماز را میآموزم و مسائل شرعی را به آنها آموزش میدهم. بعد هم نماز جماعت میخوانیم.»
نظر شما