مبارزه تا آخرین قطره خون، تا آخرین فشنگ
به گزارش نویدشاهد، سردار شهید «حاج حمید محمدرضایی» در اول مهر 1350 در شهر شال از توابع بوئین زهرای استان قزوین به دنیا آمد. دوران ابتداییاش با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران همراه شد. در سال 1361 برادرش علی که پنج سال از او بزرگتر بود عازم جبهههای نبرد شد. حمید در سال 1365 وقتی تنها 14 سال داشت خود را به جبهههای غرب کشور در کردستان رساند. او علیرغم حضور در جبهه تحصیلات خود را نیز ادامه داد.
پیش از اولین اعزام خود بود که برای رفتن به جبهه اقدام کرد، اما در قزوین با توصیه برادر از رفتن به جبهه منصرف شد تا آنکه برادرش در عمیات کربلای 4 به شهادت رسید. پس از ماهها انتظار برای بازگشت پیکر علی، تنها تائید شهادت او به خانواده بازگشت و پیکرش در منطقه ماند.
پس از این بود که حمید به وصیت برادر عمل کرده و ادامه دهنده راهش شد. او در سال 1366 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در عملیاتهای مختلفی از جمله عملیات والفجر10 آزادسازی شهر حلبچه عراق، عملیات بیت المقدس6 در منطقه سلیمانیه عراق شرکت کرد و در یکی از این عملیاتها مجروح شد.
حمید محمدرضایی در سال 1369 ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه فرزند به نام های نسیم، مجید، سعید است. پس از دوران دفاع مقدس حاج حمید در عرصه های فرهنگی، نظامی و علمی حضوری فعال داشت. به ادامه تحصیل مشغول شد و در اردوهای راهیان نور به عنوان راوی به روایتگری دفاع مقدس به نسل جدید پرداخت.
در شهریور 1390 برای مقابله با گروهک تروریستی پژاک همراه برادر دیگرش حسین عازم مناطق غرب کشور شد و با فرماندهی نیروها توانست نقش مهمی در پاکسازی تپه جاسوسان از وجود ضد انقلاب داشته باشد.
رشادتهای فرمانده حمید به مرزهای ایران محدود نشد و با آغاز بحران سوریه برای اولین بار در سال ٩١ به عنوان مستشار نظامی عازم سوریه شد و به آموزش نیروهای مردمی سوریه پرداخت.
در سال 1393 با اینکه با درجه سرهنگ تمامی و سمت فرمانده عملیات تیپ 82 صاحب الامر قزوین حکم بازنشستگیاش صادر شده بود داوطلب حضور در سوریه و دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب (س) شد. در اردیبهشت سال 1394 که اوج جنگ در سوریه بود به عنوان مستشار نظامی وارد منطقه تدمر شد.
همین ایام بود که حاج حمید مسوولیت شناسایی منطقه را برعهده گرفت اما در 24 اردیبهشت همان سال با حمله غافلگیرانه داعش در محاصره قرار گرفت. با درخواست کمک از پایگاه تدمر، نیروهای کمکی از راه رسیدند و جوانمردانه در مقابل تکفیریها ایستادند اما شهر سقوط کرد. پس از برقراری ارتباط بیسیم با پایگاه تدمر خبر سقوط شهر از زبان حاج حمید مخابره شد، پس از 30 ثانیه از این ارتباط صدای او و مترجمش کاملا قطع شده و دیگر هیچ اثری از او پیدا نشد.
سردار سلامی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یکی از مراسمهای بزرگداشت شهید گفته بود: «شهید محمدرضایی، سردار بزرگ و جاودان تاریخ افتخارات اسلام، ایران، استان قزوین و شهر شهید پرور و وفادار شال است که این روزها زمینش نورانیتر از آسمان است چرا که این شهید را اهل آسمان بهتر از اهل زمین میشناسند و میدانند که او برای اقامه دین حق چه کرده است و اجازه نداد تا کفار بر سرنوشت مسلمانان حاکم و نوامیس مسلمین در هر نقطهای از این عالم خدای ناکرده هتک حرمت شود.»
بهمن ماه سال گذشته بود که پیکر حاج حمید پس از چهار سال انتظار کشف و شناسایی شد و به آغوش خانواده بازگشت. به گفته مسوولان تفحص، آثار به جای مانده از شهید در کنار پیکر او نشان میداد که حاج حمید تا آخرین فشنگ و تا آخرین لحظه مبارزه کرده است. مراسم تشییع پیکر این شهید اسفندماه سال 1397 با استقبال مردم در قزوین و شهرستان شال برگزار شد. پیکر علی محمدرضایی نیز سال 1396 به آغوش خانواده بازگشت و در گلزار شهدای شهرستان شال به خاک سپرده شد، از طرفی با بازگشت پیکر حمید او را در جوار مزار برادرش به خاک سپردند تا 2 برادر پس ار سالها در کنار یکدیگر آرام گیرند.
منبع: دفاع پرس