باز خونین شهر ما خرم شود
سهشنبه, ۲۵ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۵۰
آمدم ای مامن ارواح پاک/ جان بگیرم در تو ای گلگونه خاک / شانه هایت زخمی شلاقهاست / نخلهایت سوگوار بس عزاست
شانه هایت زخمی شلاقهاست
نخلهایت سوگوار بس عزاست
نخلهایت سوگوار بس عزاست
کوچه هایت آشنای درد بود
خانه ات جولانگه نامرد بود
خانه ات جولانگه نامرد بود
بر فراز قامتت تکبیرها
می نشیند بر لب تک تیرها
می نشیند بر لب تک تیرها
شهر من! ای بستر دریای خون
در تو جاری معنی قرآن کنون
در تو جاری معنی قرآن کنون
ای صداقتهای عریان را، ندیم
در بسیط جنگل ایمان، مقیم
در بسیط جنگل ایمان، مقیم
تل خاک تو، نشان از خانه هاست
بازوانت، زخمی بیگانه هاست
بازوانت، زخمی بیگانه هاست
ای قساوتهای دشمن را نشان
درهجوم وحشی قابیلیان
درهجوم وحشی قابیلیان
کربلای دیگری درملک خاک
نینوای دیگری در این مغاک
نینوای دیگری در این مغاک
شهر من! ای نینوای عاشقان
درغمت چون نی بنالم این زمان
درغمت چون نی بنالم این زمان
قامت سبز تو را خون، رنگ زد
چهره ات را دست دشمن، چنگ زد
چهره ات را دست دشمن، چنگ زد
مانده خالی از تپش گهواره ها
بی سوار است اینک اینجا، باره ها
بی سوار است اینک اینجا، باره ها
از هجوم زخم چنگیز و تتار
در تو مانده زخم دشمن یادگار
در تو مانده زخم دشمن یادگار
دیده ات بر چشم دشمن بسته است
آه می دانم که چشمت خسته است
آه می دانم که چشمت خسته است
خسته از آن ظلم و آن بیدادها
در گلویت مانده بس فریادها
در گلویت مانده بس فریادها
شهر من! ای شاهد بیدار عشق
شهر من! ای ماذن پربار عشق
شهر من! ای ماذن پربار عشق
خانه و کاشانه، گر تاراج شد
کوچه هایت شاهد معراج شد
کوچه هایت شاهد معراج شد
شاهد معراج انسان تا خدا
عرصه پیمان انسان با خدا
عرصه پیمان انسان با خدا
خون مردانت اگر بر خاک ریخت
نور ایمان بود و بر افلاک ریخت
نور ایمان بود و بر افلاک ریخت
کودکانت گرچه در خون خفته اند
قصه بیداد دشمن گفته اند
قصه بیداد دشمن گفته اند
ای منان عاشقان درملک خاک
اهرمن از خشم چشمت خوفناک
اهرمن از خشم چشمت خوفناک
دیو اگر در خانه ات چندی نشست
عاقبت آه تو بنیانش شکست
عاقبت آه تو بنیانش شکست
پلکهای تو نیاسوده است اگر
در نگاهت گل زند خشمی دگر
در نگاهت گل زند خشمی دگر
قامت ستوار تو باز استوار
می نماید سبز در این گیرودار
می نماید سبز در این گیرودار
شهر من! ای شط پر خون آمدم
هان مپرسی هیچ تا چون آمدم
هان مپرسی هیچ تا چون آمدم
زخمها برگرده دارم ریش، ریش
نعش یاران برده ام بر دوش خویش
نعش یاران برده ام بر دوش خویش
دیده ام سرهای بی تن را به خاک
سینه ها دیدم فراوان چاک، چاک
سینه ها دیدم فراوان چاک، چاک
دیده ام تدفین، شبانه، بارها
نعش بس اطفال در آوارها
سنگ و خاک جاده با خون شسته ایم
زیر آوار، آشنایان جسته ایم
زیر آوار، آشنایان جسته ایم
آسمان در چشم یاران تنگ شد
مسجد و محراب از خون، رنگ شد
مسجد و محراب از خون، رنگ شد
اینهمه بیداد آخر بگذرد
زخم تیر و تیغ و خنجر بگذرد
زخم تیر و تیغ و خنجر بگذرد
باز خونین شهر ما خرم شود
باز، هر گلدسته خود پرچم شود
باز، هر گلدسته خود پرچم شود
شهر من! ای شط پرآواز درد
ای نشان پایداری در نبرد
ای نشان پایداری در نبرد
زیر هر گامی ستاره کاشتیم
تا که این پرچم فرا افراشتیم
تا که این پرچم فرا افراشتیم
خون ما خود پشتوانه پرچم است
پرچم این عشق را نتوان شکست
پرچم این عشق را نتوان شکست
قلب تاریخ زمینی، شهر من!
غرقه در خون این چنینی، شهر من!
منبع: کتاب ترنم آبشار (مجموعه آثار و ارزشهای شعر دفاع مقدس / دفتر ششم)
غرقه در خون این چنینی، شهر من!
منبع: کتاب ترنم آبشار (مجموعه آثار و ارزشهای شعر دفاع مقدس / دفتر ششم)
نظر شما