باران ، باران ، باران
سهشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۱
چشم بستم و /خدا را شاهد گرفتم/ كاش يد بيضاء و عصاي معجزه/ فرعون زمانه را
نویدشاهد:
چشم بستم و
خدا را شاهد گرفتم
كاش يد بيضاء و عصاي معجزه
فرعون زمانه را
به خاك مي افكند
چشم گشوديم و
گريستيم
باران
باران
باران
سيلاب سايه ها
جهان را در نور ديد و
خاكسترها را
با خود به «نيويورك» برد
اما خواب، چشمان نمايندگان ملل را
در خود غرق كرده بود
و روياي جهان آرام
صدا را در حنجره هاشان
خشكانده بود
باران
باران
باران
شهر را شست
آدم ها را شست
حتا «خردل» را شست
و تا بهشت به پيش رفت
سروده: سيد جلال نظامي
نظر شما