بیگانگی دانشگاههای هنر با دستاوردهای هنر انقلاب اسلامی
به گزارش خبرنگار نوید شاهد محمدعلی رجبی دوانی، عضو هیات علمی دانشکده هنر دانشگاه شاهد، مسئولیتهای زیادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی پذیرفته است. اثر مشهور او با عنوان «معراج شهدا» که به عنوان تابلوی روز شهید شناخته میشود، در سال 1365 با بهرهگیری از هنر نگارگری به یاد شاگرد شهید وی به نام مجید بهرامی خلق شده است. این تابلو رابطه این شهید را با مادرش نشان میدهد.
علاقه هنرمندان نسل جوان به موضوع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من این علاقهمندی با شدت و حدت وجود دارد اما آثاری که با موضوعاتی چون انقلاب اسلامی و دفاع مقدس خلق میشوند آثاری نیستند که بتوان آنها را برای فروش به مردمی که میخواهند خانههایشان را تزیین کنند، در گالریها قرار داد. از طرفی این آثار قابلیت مارکتینگ بینالمللی ندارند. آثاری که با موضوع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس خلق میشوند، آثاری ایمانی هستند که فقط باید نظام جمهوری اسلامی ایران که بر این پایه استوار شده است آنها را خریداری کند و ارج نهد.
باید موزههای مختلفی برای آنها راهاندازی کرد اما الان متاسفانه غیر از موزه شهدا جای دیگری برای نمایش این آثار نیست که حداقل بودجه لازم برای خرید آثار را در اختیار دارد. اما علاقه جوانان به این هنرها بسیار زیاد است. من به سبب این که استاد دانشگاه بودم و هستم، با دانشجویان در مقاطع مختلف سنی در ارتباطم و همواره شاهد بودم که آنها با فطرت پاک خودشان به دنبال حرفی نو میگردند و بعد میبینند که حرف نو جز در هنر انقلاب که هنری معاصر است و بیان کننده مسائل روز ماست، در چیز دیگری وجود ندارد. آثار دیگر کپیهای دست چندم است و چیزی است که در غرب اتفاق میافتد و آن هم معمولا با 50 تا 100 سال دیرکرد.
وقتی آثار نوجوانان و جوانان که با استعداد عالی کار میکنند، مورد بیمهری قرار میگیرد، آنها از ادامه راه باز میمانند. چرا از یک سو فکر آینده زندگی خود هستند و از سوی دیگر نیاز دارند آثارشان در معرض دید مردم و هنرشناسان قرار گیرد و نقد و بررسی شود. هنرمندان از این طریق شوق بیشتری برای ادامه راه پیدا کنند و هنرشان متعالیتر میشود.
آثار هنری که با موضوع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس خلق می شوند، چه تفاوتی با سایر آثار هنری دنیا که در زمینه جنگ ترسیم شدهاند دارند؟
زمانی قرار بود که برای باغ موزه دفاع مقدس برنامهریزی شود. من هم به عنوان عضو آن شورا دعوت شدم. همین موضوع را مطرح کردم که موزه دفاع مقدس باید با موزه جنگ متفاوت باشد. چراکه گرچه طی دفاع مقدس هم جنگ هست اما خصوصا در دفاع مقدس امر جنگ برای پاسداری از حریمی مقدس است؛ نه جنگ برای اشغال سرزمین و سیطره بر قومی. به همین ترتیب آثار هنری هم متفاوت میشود. آثار زیادی در کشورهای جهان با موضوع جنگ وجود دارد که در آنها شیوههای مختلف کُشت و کشتار مد نظر نقاش است. در برخی از این آثار جنبههای حماسی و سمبلیک هم وجود دارد اما هرگز در هیچ یک از آنها صورتی از تقدس در جنگ دیده نمیشود.
یکی از کارهایی که پس از انقلاب در زمینه هنر به ویژه در خصوص هنرهای تجسمی رخ داد، کشیدن شمایل شهدا بود. آن هم نه شهدای مشهور که مسئولیتی داشتند؛ بلکه تمامی شهدا. این هنر خاص انقلاب اسلامی ایران بود. این آثار به صورت تابلو، نقاشی روی دیوار و تصویرسازی کتابها و امثال آن به کار گرفته میشد و تاثیر بسیار زیادی بر فرهنگ انقلاب اسلامی داشت.
اگر به این تصاویر توجه کنیم، متوجه میشویم که این آثار انقلاب ما را جوان نشان داده است. چون اکثریت قریب به اتفاق شهدا جوان بودند و تصاویر نقاشی شده از جوانی آنها این تصور را در ذهن مخاطب به وجود میآورد که انقلاب همواره جوان و پویا و متحرک است.
بنیاد شهید برای حفظ و نشر این آثار چه کارهایی انجام داد؟
حدود سالهای 60 و 61 بود که بنیاد شهید به فکر تاسیس مرکزی برای حفظ و نگهداری آثار هنری مرتبط با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس افتاد. در ابتدا یک کارگاه ایجاد کردند که در این کارگاه عدهای از خوشنویسان و نگارگران مشغئل کار بودند. بعدها با قراردادهایی با نقاشان از آنها تابلوهایی هم خریداری کردیم و فعالیتها را وسعت دادند.
در زمانی که آقای ناصر پلنگی مدیریت موزه را برعهده داشت، شورایی مرکب از نقاشان از جمله مرحوم دکتر حمیدی، آقای طاهری و بنده تشکیل شد. در آنجا بر اساس برنامهریزیهای انجام شده به هنرمندان سفارش میدادیم و حتی سعی میکردیم با قیمتگذاری روی آثار شاخصههایی را بیابیم اما در نهایت به دلیل تنوع و تحول روزافزون هنر انقلاب این کار امکانپذیر نشد. از طرف دیگر به صورتهای گوناگون سعی در اشاعه این فرهنگ میشد و نمونه آن چاپ آلبوم آیینه شهادت بود که متاسفانه تنها آلبومی است که از آثار نقاشی حوزه ایثار و شهادت موجود است. این درحالی است که برای هنرهای تذهیب و خوشنویسی 2 آلبوم دیگر هم چاپ شد اما نقاشی بیشترین حجم آثار را به خود اختصاص داده بود.
جای تاسف دارد که موزه شهدا با این اهمیت و این تعداد آثار تاریخی نتوانسته غیر از یک مورد موارد دیگری را منتشر کند. انتشار این آثار از این رو مهم است که بررسی و تحلیل آنها میتوانست این آلبومها را به عنوان یکی از بهترین منابع تحقیق دانشجویان هنری در سطح دکتری و کارشناسی ارشد قرار دهد و تاثیر زیادی بر نحوه بیان هنری آثار تجسمی با دیدگاههای هنرمندان انقلاب اسلامی بر آثار هنرمندان خصوصا جوانان و هنرجویان جوان میگذاشت.
در همان میانههای دهه 60 یک مرکز آموزشی هم با عنوان مرکز آموزش هنری شهید باهنر راهاندازی کردیم که با استقبال بسیار زیادی از هنرجویان و علاقهمندان به هنرهای تصویرسازی و تصویرگری مواجه شد. هنرمندان انقلابی در آنجا تدریس میکردند و پس از آن تلاش کردیم مجوز راهاندازی دانشکدهای را با نظارت وزارت علوم دریافت کنیم که دانشگاه شاهد تاسیس شد.
از دیگر فعالیتهای این گروه تلاشهایی در زمینه هنر کودکان بود. این فعالیت از طریق مکاتبه با فرزندان شهدا انجام میشد. تا جایی که بیش از 12 هزار فرزند شهید به طور منظم با ما در ارتباط بودند و آثارشان را میفرستادند. تصمیم داشتیم تمامی این فرایندها را در یک مجموعهای متشکل از دانشکده هنر، موزه شهدا و فعالیتهای مکاتبهای هنری در یک مرکز مستقل انجام دهیم که متاسفانه به انجام نرسید.
دانشکدهها
و دانشگاههای هنر چقدر با مبانی هنر انقلاب اسلامی آشنا هستند؟
متاسفانه
صریحا باید بگویم که دانشگاههای ما با موازین فرهنگی انقلاب و دستاوردهای هنری
آن که توسط هنرمندان صدیق انقلاب به دست آمده، هماهنگی ندارند. دلیل عمده آن هم
عدم برنامهریزیهای صحیح متناسب با فرهنگ انقلاب اسلامی از سوی شورای انقلاب و
عدم برنامهریزیهای اجرایی توسط وزارت علوم (از جمله مساله کنکور و شرایط پذیرش
استاد)، نبود امکان بروز و ظهور آثار در این زمینه و عدم سرمایهگذاری مناسب است.
آیا مبانی نظری هنر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تدوین شده است؟
یکی از موضوعاتی که بسیار هم مورد بحث قرار گرفته است، این است که آیا مبانی نظری در باب هنر انقلاب و دفاع مقدس وجود دارد یا نه؟ برخی حتی پا را فراتر گذاشته و با وجود این همه ابداع آثار هنری انقلاب اسلامی اعم از هنرهای تجسمی، سینما، تئاتر، عکاسی و ... این پرسش را مطرح میکنند که اساسا هنر انقلاب اسلامی وجود خارجی دارد یا خیر؟ من این سوال را قابل پاسخ نمیدانم و آنها را به آثار هنری احاله میدهم از جمله آثاری که در موزه شهدا، حوزه هنری، و ... وجود دارند که این خود پاسخی است بر پرسش آنها.
اما درباره سوال شما که آیا مبانی نظری وجود دارد یا خیر؟ باید بگویم که بحثهای مختلفی در این زمینه مطرح شده است. این بحثها معمولا توسط صاحبنظران هنری مثل فلاسفه، نشانهشناسها، جامعهشناسها و کارشناسان علوم ارتباطات مطرح میشود. هر یک از آنها در این باره نظریاتی مطرح کردهاند و امروز در مسیر رسیدن به یک تبیین نظری درباره هنر انقلاب و دفاع مقدس هستیم.
اما یک نکته را باید مد نظر داشته باشیم و آن این که هنر انقلاب در حال تحول است و به صورت پیاپی صورتهای نوینی از خود بروز میدهد و صاحبنظران را به تجدید نظر در نظریات خودشان وا میدارد. نظریاتی که در باب هنر اسلامی گفته شد، مبتنی بر یک واقعیت بود که همان رجوع به فطرت در هنرهای اسلامی است. همین مساله در باب هنر انقلاب اسلامی صادق است. چراکه دعوت انقلاب اسلامی به سوی فطرت و توجه به فرمایش رهبر کبیر انقلاب اسلامی (امام خمینی) مبنی بر رفتن به سوی کلمه واحد است. کلمه واحد یعنی رفتن به سوی اصل وجودی انسان که در آن صورت هر اختلافی از بین خواهد رفت و انسان جایگاه محمود و پسندیده خودش را پیدا میکند. اختلافها از بین میرود و صلح واقعی در چنین شرایطی معنا مییابد.
اجرای چنین تفکری در جهان امروز که بیشترین حجم استکبار و آن هم به شدیدترین صور تهاجمی در حال انجام است، کاری صعب و همراه شهادتها و رنجهای افرادی است که در این راه قدم بر میدارند اما بنا بر فرمایش قرآن کریم، والعاقبه للمتقین.