زندگینامه شهید امرالله مختاری
در كودكي مادرش را از دست داد. با پدرش رابطه خوبي داشت و احترام زيادي برايش قايل بود. به دليل رشد و نمو در خانواده مذهبي، فردي مذهبي و با ايمان شد.
در مدارس خميني شهر درس خواند. بعد از اتمام دبيرستان در دانشكده افسري ثبت نام كرد و بعد از قبولي در دانشكده موفق به اخذ ليسانس شد.
به افراد نماز خوان، مومن و كساني كه واجبات ديني را رعايت مي كردند علاقه داشت و از كساني كه به نماز اهميت نمي دادند بيزار بود.
نماز را به جماعت مي خواند و به ديگران هم سفارش مي كرد نماز را به جماعت بخوانند. به قرآن علاقه داشت و آن را بسيار مي خواند و به خانواده اش هم خواندن قرآن را سفارش مي نمود.
ضمن عبادت و مسجد رفتن به ورزش نيز مي پرداخت. اوقات بي كاري به خواندن كتاب هاي استاد مطهري و رساله امام مي پرداخت و براي خواهران و برادرانش توضيح مي داد.
در تظاهرات و راه پيمايي ها شركت مي نمود و به پخش اعلاميه هاي امام مي پرداخت.
با شروع جنگ تحميلي به دانشكده افسري رفت و سپس عازم جبهه هاي حق عليه باطل شد. در 24 سالگي روانه جبهه گشت. او براي دفاع از ميهن و بيرون كردن دشمن از سرزمين ايران عازم جبهه شد. در منطقه افسر ارتش بود. در لشكر 92 زرهي تيپ 4، فرماندهي گردان را بر عهده داشت. او به عنوان يك فرمانده به نيروهاي تحت امرش دستورنمي داد بلكه به آنها درس تواضع و مهرباني مي داد. مدت چهل و هشت ماه در جبهه بود و دوبار در جنگ مجروح گشت. در پشت جبهه، به دعوت كردن جوانان براي رفتن به جبهه و جنگ مي پرداخت.
بهترين آرزويش پيروزي انقلاب و پيروزي اسلام بر كفر بود. همواره سعي مي كرد ديگران را چه در جبهه و چه در خانه راهنمايي و ارشاد كند.
در مقابل مشكلات مقاوم بود. در زمان فوت برادرش - كه در اثر گازشيميايي بعد از چند ماه در بيمارستان فوت كردند- وقتي بي تابي و گريه خواهرانش را ديد، آنها را به صبر و استقامت فراخواند و به آنها گفت :«استقامت را از خانواده شهدا بياموزيد .»
كارها را با خونسردي انجام مي داد و ديگران را نيز به اين عمل دعوت مي كرد و مي گفت: «ترس به دلتان راه ندهيد.»
در نماز جماعت شركت مي كرد وسعي مي نمود هميشه در جبهه نمازجماعت برپا كند. از خانواده اش خواسته بودكه دعا كنند جانباز و يا اسير نشود، فقط به شهادت برسد.
به خانواده اش توصيه مي كرد:« از انقلاب و امام پشتيباني كنيد. امام را تنها نگذاريد ، به دنيا دل نبنديد. به فكر خدا و آخرت باشيد. با نماز و دعا براي آخرت خود توشه اي برداريد. زماني كه ما در جبهه هستيم شما زينب وار باشيد.»
محمدرضا جعفر جنتي، همرزمش، درباره ي نحوه ي شهادت او مي گويد :«وقتي به خط مقدم رسيديم، پاتك عراق شروع شد و افراد گروهان پخش شدند، در آنجا به پاهاي آقاي مختاري تير خورد و ما به اسارت درآمديم، زماني كه ما را به بغداد بردند ايشان به علت خون ريزي شديد در تاريخ 1367/4/4 به شهادت رسيد پيكر پاكش در قبرستان گارسله شهرستان خمين شهر به خاك سپرده شد.
پي نوشت ها
-1 پرونده كارگزيني شاهد- فرم اطلاعات شهيد
-2 پرونده فرهنگي شاهد- زندگي نامه
-3 مختاري، حسينعلي- سرگذشت پژوهي، ص 27
-4 همان، ص 35
-5 مختاري، فاطمه- سرگذشت پژوهي، ص 26
-6 مختاري، معصومه- سرگذشت پژوهي، ص 26
-7 مختاري، حسينعلي- سرگذشت پژوهي، ص 27
-8 مختاري، فاطمه- سرگذشت پژوهي، ص 25
-9 مختاري، محسينعلي- سرگذشت پژوهي، ص 26
-10 مختاري، معصومه- سرگذشت پژوهي، ص 27
-11 همان، صص 27 و 26
-12 همان، ص 25
-13 سرگذشت پژوهي- مشخصات شهيد، ص 2
-14 مختاري، معصومه- سرگذشت پژوهي، ص 26
-15 سرگذشت پژوهي- مشخصات شهيد، ص 2
-16 جنتي، محمدرضا- سرگذشت پژوهي، ص 31
-17 سرگذشت پژوهي- مشخصات شهيد
-18 مختاري، فاطمه- سرگذشت پژوهي، ص 27
-19 مختاري، حسينعلي- سرگذشت پژوهي، ص 26
-20 همان، ص 27
-21 مختاري، معصومه- سرگذشت پژوهي، ص 26
-22 جنتي، محمدرضا- سرگذشت پژوهي، ص 30
-23 مختاري، فاطمه- سرگذشت پژوهي، ص 26
-24 مختاري، حسينعلي- سرگذشت پژوهي، ص 27
-25 مختاري، فاطمه- سرگذشت پژوهي، ص 26
-26 جعفر جنتي، محمدرضا- سرگذشت پژوهي، ص 31
-27 سرگذشت پژوهي- مشخصات شهيد،ص 2
