روزشمار ۵۳، عملیات «بیتالمقدس ۲» تا موشکباران تهران را خواندنی کرده است
به گزارش نوید شاهد، جلد اول کتاب پنجاه و سوم از مجموعه بزرگ روزشمار جنگ ایران و عراق با عنوان «نبرد بزرگ زمستانی در جبهه شمالی (عملیات بیتالمقدس ۲)؛ تلاش غرب برای تحریم تسلیحاتی ایران» توسط مرحوم حسین اردستانی و یدالله ایزدی نوشته شده است.
این کتاب وقایع ۲۹ روز از دوران جنگ ایران و عراق را دربر میگیرد و در مجموع شامل ۴۱۲ گزارش درباره جنگ و موضوعات مربوط به آن در دوره زمانی 25 دی ماه 1366 تا 23 بهمنماه همان سال است.
جلد اول از روزشمار پنجاه و سوم با عملیات بیتالمقدس ۲ در منطقه عمومی ماؤوت در استان سلیمانیه عراق آغاز میشود و با قسمتی از آمادهسازی برای اجرای عملیات والفجر ۱۰ در پهنه دشت حلبچه موسوم به دشت زهور (گلها) پایان مییابد.
با مطالعه این کتاب نسبتاً قطور متوجه میشویم که گزارشهای این کتاب در دو بخش اصلی نظامی و غیرنظامی سازماندهی شده است که در هر گزارش به ترتیب اولویت ابتدا خبرهای نظامی و سپس خبرهای غیرنظامی درج شده است.
یدالله ایزدی، مدیر تاریخ شفاهی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و از محققان و پژوهشگران تاریخ جنگ و صاحب تألیفات متعدد از جمله «نبرد بزرگ زمستانی در جبهه شمالی (عملیات بیتالمقدس ۲) در گفتوگو با ایبنا به تشریح ابعاد این عملیات پرداخته و به نکات قابل تأملی اشاره کرده که در این مختصر فرازهایی از این گفتوگو را برگزیدهایم که در مقابل دیدگانتان قرار دارد.
لطفاً ابتدا درباره ضرورت تدوین روزشمارهای جنگ توضیح بفرمایید و اینکه این روزشمارها از نظر محتوایی چه تفاوتها و وجوه اشتراکی با شناسنامه لشکرها یا اطلسها دارند؟
اگر روزشمار را یک قالب یا ظرف بدانیم، بخشی از محتوای مربوط به جنگ ایران و عراق را در قالب وقایع یک روز یعنی از دقایق اول هر روز تا پایان ساعت 24 همان روز ارائه کرده است. مرکز اسناد دفاع مقدس همزمان با جنگ تحمیلی متولد شد، یعنی مرکزی بود که اسناد جنگ را بررسی می کرد و آنها را در قالبهایی هم برای مردم و هم برای مسئولان بعد از وقوع جنگ اطلاع رسانی میکرد.
در ابتدای جنگ، دفتر سیاسی سپاه با توجه به درکی که از اهمیت، ابعاد و دامنه جنگ داشت افرادی را به جبهههای جنگ اعزام کرد و اخبار مکان و جاهایی که جنگ در آنها اتفاق افتاده را جمعآوری می کرد. بعد از اینکه سپاه یک مقدار جدیتر وارد عمل شد، بویژه بعد از سال اول جنگ بهنظر رسید که این جمعآوری اطلاعات نیاز به مدل خاصی دارد که بعدها عنوان راوی یا روایتگری را به خود گرفت و معنای سادهاش این بود که اشخاصی از طرف دفتر سیاسی سپاه در صحنههای نبرد حضور مییافتند و در کنار افرادی که میجنگیدند قرار میگرفتند و تمامی مباحث، مذاکرات، جلسات، هدایت عملیات و مکالماتی که در تلفنها رد و بدل می شد ثبت و ضبط می کردند. درواقع مدل خبرنگاری نبود، اما در صحنه حضور داشتند و همه وقایع و مشاهدات را به صورت صوتی یا در دفاتر ثبت میکردند و پایان هر عملیات اسناد مربوط به عملیات و دادههای اطلاعاتی را در محلی جمعآوری میکردند که بعدها با عنوان مرکز اسناد دفاع مقدس نام گرفت.
پس از جنگ تحمیلی با حجم عظیمی از اسناد جنگ مواجه بودیم که در دل حادثه و مکان حوادث جمعآوری شده بودند و نمونه آن در کشور وجود ندارد و پس از جنگ به این نتیجه رسیدند که این اطلاعات را به عنوان بخشی از تاریخ جنگ منتشر کنند. روزشمارها یکی از کانالهای ارائه اخبار جنگ بود، مثل کتابهای نبردی و اطلسها که آثار مختلف مربوط به جنگ هستند. بر این اساس، وقایع، حوادث و زمینههای وقوع جنگ تا پایان جنگ در 57 مجلد طراحی شد و بر اساس حجم حوادث و اتفاقات، جلدها شکل گرفتند که بعد از جنگ تدوین آنها آغاز شد که یکی از آنها روزشمار 53 است که درباره آن صحبت میکنیم.
روزشمارها هر روز وقایع نظامی، امنیتی، اقتصاد جنگ و همه مواردی که به جنگ ربط دارند را بیان میکنند که عمدهترین آنها تحولات صحنههای نبرد است و در قبلتر، تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مرتبط به جنگ در این کتابها آمده است که البته بعضی از این کتابها بدلیل حجم زیادی که دارند تبدیل به دو جلد شدند که 60 جلد را شامل میشود که با عنوان روزشمار جنگ شناخته میشود. البته این کتابها به ترتیب نگاشته نشده و بر حسب اهمیت و ضرورت تدوین شده، مثلاً ممکن است کتاب 54 نگاشته شده باشد، اما جلد 19 هنوز تدوین نشده باشد.
فرق این روزشمارها با اطلسها این است که هرکدام از اینها یک مأموریت بخصوصی را دنبال میکنند، مثلا اطلسها ترکیبی از نقشهها، تصاویر و آمار هستند و حجم کمتری متن دارند در حالی که روزشمارها بیشتر شامل متن هستند.
درباره سیر نگارش و انتشار روزشمار جنگ ایران و عراق «نبرد بزرگ زمستانی در جبهه شمالی» توضیح دهید؟ از چه زمانی کار جمعآوری اطلاعات و تدوین اثر آغاز شد، چقدر زمان برد و چه زمانی به نتیجه نهایی رسید؟
کتاب 53 در جریان تدوین و نگارش، تبدیل به دو جلد یک و دو شد. کل کتاب مربوط به حوادث 58 روز از جنگ ایران و عراق است که از 25 دیماه تا 22 اسفندماه سال 1366 را شامل میشود و چون حجم مطالب زیاد شد، بعداً تبدیل به دو مجلد شد که هر جلد 29 روز حادثه را شامل میشود.
دو ماه پایانی سال 1366 عمده تحولات نظامی در جبهههای غرب اتفاق میافتد یعنی بعد از عملیات کربلای 5 در زمستان 1365 بنظر میآمد که راهکارهای عملیات در جنوب قفل شده و امکان عملیات بزرگ نیست و از بهار سال 1366 میل رفتن به جبههای غرب بیشتر شد و عمده عملیاتها در جبهههای غرب اتفاق میافتاد که مجموعه عملیات هستند و دو ماهه پایانی سال 1366 این تحولات مربوط به جنگ در کتاب در قالب دو جلد 29 روزه جمعآوری شده است.
تاریخچه آغاز این کتاب به بیش از 11 سال قبل برمیگردد که نگارش آن توسط مرحوم اردستانی که از راویان قدیمی مرکز بودند، آغاز شد و بعد از فوت ایشان در سال 1396 این کتاب جزء کتابهای نیمه تمام ایشان بود. با توجه به اینکه من در آن دوره راوی سطح قرارگاه مرکز بودم در قرارگاه نجف مأموریت کتاب به من سپرده شد، بنابراین کتاب را بعد از 10 سال رکود مطالعه کردم و بخشهای نظامی کتاب را با توجه به دسترسی بیشتر به اسناد، بازنگری و بازنویسی کردم. آقای اردستانی بیش از 2 سال بر روی کتاب کارکرده بودند و من نیز به همین میزان کار کردم و جلد دوم نیر شامل موشکباران تهران است.
در 29 روز اول، عمدهترین تحولات در بخش نظامی است که عمدتاً سپاه پاسداران به عنوان نیروی اصلی هجومی ایران در جنگ با عراق در جبهههای غرب مشغول به نبرد با دشمن است. چون از میانه جنگ به بعد عملیاتهای بزرگ در زمستان اتفاق میافتاد با عنوان عملیات «بیتالمقدس 2» عملیات بزرگی در سلیمانیه عراق رخ داد. علت اینکه نام آن را بیتالمقدس 2 گذاشتند این است که عملیات بزرگ بیتالمقدس منجر به آزادسازی خرمشهر شده بود و چون این عملیات هم بیتالقدس نام گرفته بود، به دلیل تشابه اسمی آن را بیتالمقدس 2 نام نهادند که به دلیل شرایط بسیار سخت زمستانی، جنگ با طبیعت هم در دل جنگ نظامی اتفاق افتاد و بخشی از سلسله جبال زاگرس در منطقه عملیاتی که ادامه آن در خاک عراق بود ما را درگیر مشکلات جوی کرده بود.
مورد دیگر آمادهسازی منطقه حلبچه برای یک عملیات دیگر بود که با پایان کتاب 53 در دهه آخر اسفندماه وارد کتاب 54 میشود که عملیات والفجر 10 در حلبچه را شامل میشود و در کنار این دو اقدام نظامی، عراق عملیاتی را در منطقه کردنشین با عنوان عملیات «انفال» شروع کرد که هجوم سنگینی به مناطق کردنشین صورت گرفت و تعداد زیادی را به شهادت رساند. این عملیات عراق با عنوان عملیات انفال انجام شد؛ یعنی سیاستی را اتخاذ کرده بود که معروف به سیاست سرزمینهای سوخته شد و با بمبارانهای شیمیایی مردم این مناطق را به سمت مرزهای ایران تاراند و هدفش این بود که آنها را از همکاری با نیروهای مسلح ایران بازدارد.
در همین دوره تحولاتی در خلیج فارس رخ داد که در این دوره عراق به علت دسترسی به تجهیزات غربی و هواپیماهای مدرن، عملیات هوایی را در عمق خلیج فارس گسترش داد، بنابراین حمله به نفتکشها و کشتیها هم در این دوره یکی از نکات قابل اعتنا مربوط به جنگ ایران و عراق است که اخبار آن به صورت تفضیلی در کتاب آمده است.
در همین دوره، حوزه دیپلماسی جنگ شاهد یک تحرکاتی است از جمله قطعنامه 598 که در تیرماه سال 1366 به تصویب رسیده بود. بعد از ششماه دبیرکل در حال تهیه طرحی برای اجرای قطعنامه بود که معروف به طرح دبیرکل شد در این زمان، عراق با اقدام تبلیغاتی اعلام کرد که قطعنامه را پذیرفته و جمهوری اسلامی ایران نظری داشت و آن این بود که همزمان با آتش بس باید هیئتی برای شناسایی آغازگر جنگ تعیین شود. این موارد هم جزء تحولات دیپلماسی جنگ است که در این دوره قابل اعتناست و در این کتاب به صورت کامل ذکر شده است.
در بازه زمانی که در این کتاب به آن پرداخته شده، مهمترین رویدادهایی که اتفاق افتادهاند، چیست؟
مهمترین رویداد در بخش نظامی، همین عملیات «بیتالمقدس 2» است. در سطح خلیج فارس نیز مورد حمله قرار گرفتن کشتیهای تجاری و نفتکش و در حوزه دیپلماسی هم مذاکرات مربوط به تهیه طرح اجرای قطعنامه 598 از مهمترین رویدادها به شمار میآید. وقتی به کتاب مراجعه کنید حوادث بسیاری عنوان شده است که ابعاد سیاسی، نظامی و اقتصادی را در آن زمان بیان میکند. همچنین در کتاب درباره رفتارهای اجتماعی و فرهنگی مردم هم بحث شده است.