شهید آیت الله صدوق گلپایگانی در کلام مراجع و علما
حضرت آیت الله العظمی بروجردی (قدس سره):
جناب مستطاب عماد الاعلام آقای آقا شیخ محمدصادق صدوق دامت افاضاته از جانب حقیر مجازند در تصدی امور حسبیه که در عصر غیبت منوط به نظر فقیه است و در اخذ وجوه شرعیه و صرف آن در موارد مقرره در شرع و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام علیه السلام که در صورت احتیاج یک ثلث را در مخارج اقتصادی خودشان و اموری که در موجب تقویت اسلام است صرف نمایند و دو ثلث را برای اقامه حوزه های مهم علمیه به حقیر برسانند و توصیه میکنم ایشان را به رعایت احتیاط همانگونه که از ایشان انتظار میرود. (1336ه.ش)
حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی (قدس سره):
جناب مستطاب شریعتمدار، مروج الاحکام و ثقه الاسلام آقای آقا شیخ محمدصادق صدوق دامت برکاته عمر شریف خود را صرف در تحصیل علوم دینیه نمودند و بحمدالله به مقام شامخی از علم نایل و بهزیور تقوی محلّی (گشته) و محل وثوق حقیر هستند؛ لذا از طرف احقر مأذون میباشند در امور حسبیه که منوط به اذن فقیه جامع الشرایط است عموماً و بالخصوص در گرفتن مظالم عباد و زکات و سهم مبارک امام علیه السلام بمقدار معیشت خود و زائد آن را به مراجع ایصال نماید و در هر حال احتیاط را ملحوظ فرمایند و امید است مومنین وجود شریف ایشان را قدردانی نموده (و) از فیوضاتشان بهره مند شوند. (1335ه.ش)
حضرت آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی و حضرت آیت الله العظمی سید عبدالهادی حسینی شیرازی (رحمهما الله):
جناب مستطاب عماد الاسلام ثقه الاسلام آقای آقا شیخ محمدصادق صدوق گلپایگانی دامت تاییداته از قبل احقر در تصدی امور حسبیه مجاز میباشند. و همچنین باذن در اخذ وجوه شرعیه از قبیل زکوات و مظالم و نذورات مطلقه و صرف آنها در موارد مقرره شرعیه و همچنین مجازند که به مقدار تتمیم معاش اقتصادی خود از سهم امام ارواحنا له فداه اخذ و صرف نمایند. و ایشان را به رعایت تقوا و پیمودن مسیر احتیاط توصیه مینمایم. (1335 ه.ش)
آیت الله احمد محسنی گرکانی (رئیس اسبق دیوان عالی کشور):
آیت الله صدوق، از زمره شهیدان پرافتخار و اولین شهیدان انقلاب اسلامی بود. ایشان فردی مبارز، شجاع و نترس بود و انتقادات تندی علیه طاغوت میکرد. در آن ایام خفقان که هیچکس جرأت نمیکرد علیه شاه مطلبی بگوید ایشان بدون ترس حرفش را میزد. در کلاس درس آیت الله العظمی بروجردی (ره) اشکال میگرفت و علیه طاغوت سخن میگفت. خاطرم هست در یکی از همین کلاسها به طاغوت اعتراض کرد و آیت الله بروجردی خطاب به ایشان دستور آرامش داد و گفت که نگران نباشید؛ خداوند ما را پیروز میکند و شما هم عاقبت بخیر میشوید. شهید صدوق، خورشیدی درخشان در میان طلاب بود. خبر شهادت ایشان تأثیر غمانگیزی در روحیه اساتید و شاگردان شهید و مردم داشت.
آیت الله محمدحسن فاضل گلپایگانی (عضو مجلس خبرگان رهبری):
شهید آیت الله محمدصادق صدوق گلپایگانی یک عالم ربانی و در واقع سرباز جدی و همیشه در صحنه و شبانهروزی امام عصر (عج) بود. یقین دارم که ایشان، از علمای مجتهد است. ایشان دانشمند بود ولی سعی می کرد با زبان مردم عادی با آنها سخن بگوید. شهید صدوق غیرت ملی داشت و سعی میکرد تا در برابر ظلم بایستد. شهید صدوق حرّ زمانه بود. همیشه حرف حق را میگفت. شهید صدوق از چهره های مبرّز علم و عمل و ایمان و اعتقاد بود.
آیت الله دکتر سیدهاشم بطحائی گپایگانی (عضو مجلس خبرگان رهبری):
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی از چهره های درخشان و ممتاز حوزه علمیه قم بود. ایشان یکی از چهره هایی بود که علم و عمل را توأمان داشت. یعنی آنچه را که میدانست به آن عمل میکرد. در آن ایامی که حضرت امام تنها بودند، شهید صدوق یاری وفادار برای ایشان بود و اقدامات زیادی با همراهی همدیگر انجام داده بودند. ایشان یکی از نخبگان و یکی از فرزانگان آن زمان حوزه علمیه قم بود.
آیت الله محمدعلی رسولی اراکی (محقق و استاد حوزه علمیه):
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی، دارای جذبه فراوانی بود که باعث میشد افراد را مجذوب خود کند. طلب های نبود که عمر خود را به بطالت بگذارند؛ همیشه در حال مطالعه یا تدریس بود. تفاوت ایشان با دیگران این بود که فردی با جوشش و پرانرژی بود. علاقه مند به اهلبیت (ع) بود و در کلاس درسش به شاگردانش توصیه میکرد تقوا را شعار خود قرار دهند. سفارش میکرد که اگر میخواهید علمتان اثر کند و حرفتان در مردم تاثیر بگذارد رابطه تان با خدا را قوی کنید. ایشان شاگردان زیادی تربیت کرد و مورد عنایت آیت الله العظمی بروجردی (ره) بود.
حجت الاسلام و المسلمین حسنعلی آهنگران (رئیس اسبق موزه شهدا کشور):
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی یک روحانی موجه، متعهد، متدین، فاضل و در عین حال آن روزها که از انقلاب خبری نبود یک روحانی انقلابی و مبارز بود. ایشان از یاران باوفای حضرت امام خمینی (ره) بود. من از نزدیک دیدم که ایشان در درس آیت الله العظمی بروجردی (ره) اشکال میکردند. بیشتر سخنان شهید صدوق در رابطه با اسلام بود. میگفتند حواستان را جمع کنید که شاه خودش تنها نیست؛ آمریکا و رژیم اشغالگر قدس برای شاه برنامه ریزی میکنند و هدفشان از بین بردن اسلام است. به مردم میگفت به پاخیزید و از اسلام دفاع کنید تا عاشورا مجدد تکرار نشود.
آیت الله حاج سید عطاءالله زین الدین اراکی:
بعد از اینکه حوزه علمیه قم تاسیس شد ما همراه با دیگر علمای حوزه علمیه اراک از جمله امام خمینی (ره)، آیت الله العظمی اراکی (ره) و دیگر علمای بزرگ حوزه علمیه اراک به قم نقل مکان کردیم. من همراه با شهید صدوق، حاج آقا مصطفی خمینی(ره)، پسر بزرگ امام، آیت العظمی سبحانی و دیگران پای درس ایت الله العظمی بروجردی (ره)، امام خمینی (ره)، آیت الله محقق داماد (ره) و آیت الله العظمی گلپایگانی شرکت میکردیم. هفت سال در درس اصول امام خمینی، ده سال در درس آیت الله العظمی گلپایگانی، ده سال در درس آیت الله العظمی مرعشی نجفی و دیگر علمای آن زمان همراه با شهید صدوق بودم. ایشان در درس همه علما از مستشکلین بود. روحانی فاضل و با اندیشه ای بود.
حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدحسین ابطحی اراکی (استاد حوزه علمیه و از دوستان شهید):
شهید صدوق از کسانی بود که مورد وثوق آیت الله العظمی بروجردی بود. آیت الله بروجردی مرجعی نبود که به هرکس اجازه امور حسبیه بدهد، مگر صد در صد مورد اعتماد و وثوق ایشان باشند. او مردی شجاع و نترس بود. مردی بود با غیرت و همّت و از مدرسین به نام حوزه علمیه آن زمان به شمار میرفت. از هرجهت شایسته بود. یعنی عالمی بود عامل؛ نه عالم تنها. به آنچه میگفت معتقد بود و عمل میکرد.
حجت الاسلام و المسلمین شیخ مرتضی محمدی (استاد حوزه علمیه و از دوستان شهید):
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی سخنرانی های پرشوری داشت. زمانی که صحبت میکرد بسیار باحرارت بود. مردم را نصیحت و موعظه میکرد. بسیار مهمان نواز بود. اگر فردی جهت زیارت از روستا به قم میرفت و یا در قم کاری داشت، اجازه نمیداد که به مسافرخانه بروند؛ میبردشان منزل خودش و از ایشان پذیرایی میکرد و اگر کاری داشتند کارهایشان را انجام میداد. با گرفتاریهای که در حوزه داشت و مشغول تدریس بود آنجا را رها میکرد و به مشکلات ما رسیدگی میکرد.
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدجواد رهنمائی (استاد حوزه علمیه و از دوستان شهید):
ایشان یک دانشمند و یک نابغه بود. از همان زمان در چهره اش نورانیت برجسته ای بود. کمتر سراغ دارم کسی مثل ایشان با جرأت و شجاعت حرفش را بزند. آنچه را که وظیفه شرعی خود میدانست میگفت. حرفهایش هم منطقی بود. آنگونه نبود که حرف بیارزش به دیگران بزند. در واقع دشمنان به جرم حقگویی او را از بین بردند؛ ولی ایشان حرف حقش را زد و به مقامی که باید میرسید، رسید.
حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا سامی گلپایگانی (امام جمعه اسبق بندر امام خمینی (ره)):
وقتی شهید صدوق به روستایشان می آمدند به عنوان وظیفه شرعی و ادای تکلیف، تبلیغ و سخنرانی میکردند. در خانه خودشان مجلس روضه خوانی راه میانداختند و پذیرایی و امکانات روضه خوانی را خودشان تهیه میکردند. در ایام مناسبتی مثل محرم و صفر، ماه مبارک رمضان که در مسجد برنامه و سخنرانی عمومی داشتند معمولاً سخنرانی های ایشان گیرا و جذاب بود و هنوز صدای گیرا، صحبت های زیبا و روضه های بسیار سوزناکی که میخواند و مردم را منقلب میکرد در گوش ما است. شهید صدوق در روستایشان به عنوان یک روحانی، پیش قدم میشدند؛ عبا و عمامه خود را کنار میگذاشتند و وارد قنات خراب شده آبادی میشدند و مردم هم به همراه ایشان، قنات را در مدت کوتاهی لایروبی میکردند و دوباره آب در آن جاری میشد. شهید آیت الله صدوق، یک روحانی مخلص به تمام معنا بود.
دکتر عباسعلی زالی (وزیر اسبق جهاد کشاورزی):
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی اسلام حقیقی را به مردم معرفی میکرد. ایشان زندگی ساده ای داشت و بسیار مردمی و مردمدوست بود. سخنرانیهای ایشان زیبا و روشنگرانه بود. در زمانی که ما امام را نمیشناختیم ایشان از امام خمینی برایمان میگفتند. پدر بزرگوار شهید صدوق، حاج شیخ فرج الله تیکنی از معتمدین بودند و ارتباط پدرم با شهید صدوق بسیار زیاد بود. در سالهایی که شهید صدوق به زادگاهشان می آمدند و سخنرانی میکردند این سعادت را داشتم که در کنار ایشان بوده و سخنرانی های ایشان را گوش دهم. شهید صدوق جز اولین افرادی بود که بعد از رحلت آیت الله بروجردی، امام خمینی را به مردم معرفی کردند. وقتی ایشان در آن شرایط جامعه و تاریکی رژیم میآید حضرت امام خمینی را به عنوان مرجعیت عالی معرفی میکند حتما میدانست با ایشان برخورد خواهد شد اما شجاعتی که داشت باعث شد پا به این عرصه گذارد و خطر را به جان بخرد. ایشان از پیشگامان مبارزه بودند و در روحانیت جز نفرات اولی بودند که جانش را فدای این انقلاب کردند.
حاج محمد هادی (پدر شهید مصطفی هادی):
به اتفاق برادر شهید به زندان قصر تهران رفتیم. افسر نگهبان گفت ایشان ممنوع الملاقات هست. با اصرار زیاد افسر را مجاب کردیم. اجازه دادند و رفتیم داخل زندان. وقتی شهید را دیدیم قادر به حرکت نبود و نمیتوانست صحبت بکند. به ما گفتند در اثر شکنجه های نیروهای امنیتی ساواک به این حال و روز درآمده. وضعیت واقعاً تأسف باری بود؛ ایشان را به پشت خوابانده و دست و پایش را به تخت بسته بودند. ایشان فقط نفس میکشید. برادرش خیلی ناراحت شد و شروع به گریه کرد. دقیقاً یکی دو روز بعد خبر آوردند که آیت الله صدوق در زندان به شهادت رسیده اند.