دعا کنید شهید شوم
به گزارش نوید شاهد، شهید «سيدمحمد طباطبايى هنزايى» فرزند سیدجلیل، 1 فروردینماه 1341 در یزد دیده به جهان گشود. این شهید والامقام در 27 اردیبهشتماه 1341 به فیض شهادت نائل آمد. در ادامه بخشی از وصیتنامه شهید طباطبایی را میخوانید.
«انا لله و انا اليه راجعون» همه از خدا هستيم و به سوى او باز مىگرديم.
با درود و سلام بر امام خمينى(ره)، امامى كه آمد و امتى را از خواب غفلت بيدار كرد و انشاالله اميدواريم كه بتواند درهمين زودى زود، تمام جهان را بيدار كند. با يارى خداوند تبارک و تعالى و با سلام و درود بر اين امت كه اينطور به يارى اسلام و انقلاب شتافتند و جوانان خود را راهى جبههها كردند، تا ريشه ظلم را بركنند و اسلام واقعى را به رهبرى اين امام بزرگوار و با توكل بر خداى تبارک و تعالى هر چه بيشتر در تمام جهان صادر كنند.
اى امام! اگر رهبرى شما نبود، هنوز ملت در خواب بودند؛ ولى خدا را شكر كه آمديد و به يارى خدا رهبريت خود را كه رهبريت پيغمبر(ص) است در اين جهان پياده كرديد.
و اما چند كلمه با اين امت حرف دارم و آن اينكه اى امت شهيد پرور، مبادا امام خمينى(ره) را تنها بگذاريد و مبادا از بعضى كمبودها خداى نكرده دلسرد شويد. از شما مىخواهم كه هر چه بيشتر به يارى امام(ره) بشتابيد كه يارى نمودن امام(ره)، يارى نمودن حسين(ع) است و يارى نمودن حسين(ع)، يارى نمودن دين خداست و هركس با خدا بود مطمئن باشيد كه اجر عظيمى در پيش خدا دارد.
و اما اى امت شهيد پرور! بدانيد كه در جهان شما نمونه هستيد و انشاالله همينطور تا ظهور آقايمان مهدى(عجالله) هميشه نمونه باشید. اين را مىدانم كه شما امت دل به اين دنياى فانى نبستهاید؛ چون اگر دل به اين دنيا بسته بوديد اين ايثارگرىها و اين احسان و محبتهاى اسلامى را نداشتيد، كه از خدا مىخواهم به شما اجرى عظيم هم در دنيا و هم د رآخرت بدهد. روحانيت را يارى كنيد و هيچ وقت از روحانيت جدا نشويد كه شكست مىخوريد.
و اما عرض با امامم و رهبرم دارم. امام! خدا مىداند که از ته قلب مىگويم، مىخواستم هزاران جان داشته باشم و يک به يک نثار اين انقلاب، كه انقلاب الهى است كنم چون مىدانم تنها با ريختن خونم و با جان دادن در اين راه اگر بتوانم مقدار كمى از وظيفه خود انجام داده باشم. از شما مىخواهم كه دعا كنيد من شهيد شوم.
پدر و مادرم عزیزم! اگر من انشاالله شهيد شدم، شما ناراحت نشويد؛ چون خط سرخ شهادت را امامان ما رفتند و با خونهاى پاكشان امتها را بيدار كردند و به سعادتى بزرگ رسيدند. بارالها! اين را حس كردم كه انشاالله شهيد مىشوم؛ چون راهم را پيدا كرده بودم و آن خط سرخ شهادت بود كه بعضى وقتها از خدا تبارک و تعالى پيروزى رزمندگان را مىخواستم و بعد لحظه به لحظه به اميد شهادت بودم؛ چون اين دنيا قفس است و خوش به سعادت كسانی كه از اين قفس پرواز كردند و خود را از اين قفس تنگ رهانيدند، كه شهادت در راه خدا خيلى شيرين است.
پدر و مادرم! نگذاريد اسلحه من به زمين بيفتد و از شما مىخواهم كه اسلحه من را به برادرانم بدهيد تا بجنگنند و اين شيطانها، كفار و منافقين را از صفحه روزگار براندازند.
به اميد پيروزى اسلام بر كفر.
آنكس كه تو را شناخت جان را چه كند / فرزند و عيال و خانمان را چه كند
ديوانه كنى هر دو جهانش بخشى / ديوانه تو هر دو جهان را چه كند
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى(عجالله) خمينى را نگهدار
سید محمد طباطبایی 23/2/62