یادگاری آن روز تلخ را همیشه با خود دارم
نوید شاهد: «به هر چیزی که مربوط به مسائل نظامی باشد مانند رژه نیروهای مسلح علاقهمند هستم. وقتی خبردار شدم که قرار است نیروهای مسلح کشورمان آن روز و در آنجا مراسم رژه را برگزار کنند از مادرم خواستم به آنجا برویم تا از نزدیک مراسم را ببینم. شور و شوقی عجیب و وصف ناشدنی داشتم. محو تماشا بودم که صدای تیراندازی شنیدم و ناگهان همه چیز زیرورو شد. صدای تیراندازی همه جا را پر کرده بود و روی زمین پیکرهای بی جان و غرق خون مردان و زنان دیده میشد.» اینها بخشی از صحبتهای «آرش متینی» کوچکترین جانباز حمله تروریستی به رژه نیروهای مسلح اهواز در سال 1397 است. به مناسبت سالگرد این روز تلخ با او و مادرش «معصومه ایزدپناه» گفتوگو کردهایم.
مردم بیگناه هدف گلولههای تروریستهای بیرحم
آرش 13 سال دارد و از ناحیه کمر، دنده و ریه دچار 15 درصد جانبازی شده است. او در گفتوگو با خبرنگار نوید شاهد از آن روز تعریف کرد: به هر چیزی که مربوط به مسائل نظامی باشد مانند رژه نیروهای مسلح علاقهمند هستم. وقتی خبردار شدم که قرار است نیروهای مسلح کشورمان آن روز در آنجا مراسم رژه را برگزار کنند از مادرم خواستم به آنجا برویم تا از نزدیک مراسم را ببینم. شور و شوقی عجیب و وصف ناشدنی داشتم. محو تماشا بودم که صدای تیراندازی را شنیدم و ناگهان همه چیز زیرورو شد. صدای تیراندازی همه جا را پر کرده بود و روی زمین پیکرهای بی جان و غرق خون مردان و زنان دیده میشد. همه وحشتزده در حال فرار بودند تا از شلیکهای بیامان تروریستها در امان بمانند. تروریستهای بیرحم مردم بیگناه و بیپناه را هدف گلولههای خود قرار داده بودند. در آن لحظات خیلی ترسیده بودم و فکر میکردم که دیگر زنده نمیمانم. در این بین اما آنها که به کمک مردم بیپناه آمدند تا جانشان را نجات دهند انسانهای بزرگی بودند که به عنوان الگو در خاطرم ماندهاند.
ایزدپناه که تیر به ناحیه کمرش اصابت کرده و 5 درصد جانبازی دارد با بیان اینکه از پشت به او و فرزندش شلیک شده، ادامه داد: من و آرش کنار هم در جایگاه خانوادهها نشسته بودیم که بعد از نخستین تیرهایی که شلیک شد به چند متر آنطرفتر در فاصله 6 متری از همدیگر پرتاب شدیم. تروریستها آگاهانه به سمت جایگاه خانوادهها تیراندازی میکردند. ما در 20 ثانیه ابتدایی تیر خورده بودیم. در آن لحظات آنقدر ترسیده بودم که فکر نمیکردم دوباره فرزندانم را ببینم. در همان لحظات توسط یکی از افرادی که گمان میکنم از ماموران سپاه بود؛ آرش را با خودرو به بیمارستان بردند. آرش شماره تماس پدرش را داد تا به او اطلاع دهند.
پسرم به آشنایی با شهیدان علاقه زیادی دارد
ایزدپناه با بیان اینکه پسرش به شهدا علاقه فراوانی دارد گفت: آرش به فیلمهایی که براساس زندگی شهدا مانند شهید «بابایی» و شهید «شیرودی» ساخته میشود علاقهمند است و خیلی دوست دارد درباره این بزرگمردان بیشتر بداند. وقتی به بازدید از موزه مرکزی شهدا رفته بودیم هم محو تماشای قسمتهای مختلف شده بود.
علاقهمند به آشنایی با سبک زندگی شهدا هستم
آرش که تا پیش از آن روز تکواندو کار میکرده اما به دلیل جانبازی ناشی از آن حمله تروریستی دیگر نمیتواند این رشته ورزشی را ادامه دهد. کوچکترین جانباز آن حمله تروریستی در ادامه صحبتهای مادرش با شوق و اشتیاق گفت: برای من تماشای فیلمهایی که براساس زندگی شهیدان ساخته میشود، جذاب است. علاقه دارم درباره شهیدان بیشتر بدانم و با سبک زندگیشان بیش از پیش آشنا شوم. شهیدان انسانهای بزرگی بودهاند و که حق بزرگی بر گردن ما دارند که باید همیشه به یادشان باشیم. به شهدای نیروی هوایی علاقه خاصی دارم. به نظر من خلبانی کار پیچیدهای است و از عهده هر کسی بر نمیآید. دوست دارم در آینده در نیروی هوایی فعالیت کنم و امیدوارم که این توفیق را داشته باشم.
این حمله تروریستی نباید به فراموشی سپرده شود
ایزدپناه با تاکید درباره اهمیت توجه مستمر به حملات تروریستی که از سوی دشمنان علیه مردم بیپناه کشور ما اتفاق میافتد توضیح داد: حمله تروریستی به رژه نیروهای مسلح در اهواز نباید به فراموشی سپرده شود. دشمن پس از آن بارها تلاش کرد تا از واژه «حادثه» به جای «حمله» استفاده کند اما باید هوشیار باشیم و به دشمن اجازه سوءاستفاده ندهیم. قربانیان حملات تروریستی در کشور ما کم نیستند. من خدا را شکر میکنم که پس از آن روز تلخ پسرم در کنار من است و جانش را از دست نداد. باید قدردان امنیتی که در کشورمان حکمفرماست باشیم.
خبرنگار: رضا افراسیابی