صبر داشته باشید که بعد از آن نوبت پیروزی است
نوید شاهد: شهید «سیفعلی منصوری» فرزند «جعفر»، 17 اسفندماه 1337 در بیجارِ کردستان دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 29 شهریور 1361 در سقز به فیض شهادت نائل آمد. بخشهایی از وصیتنامه شهید را به بهانه سالگردش میخوانیم.
«و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عنده ربهم يرزقون »
گمان نبريد آنان كه در راه حق شهيد شدهاند مردهاند، خير آنها زندگان هستند در نزد پروردگار و متنعم به انعامات او.
در اسلام آنچه منجر به شهادت يعنی مرگ آگاهانه در راه هدف مقدس میگردد به صورت يك اصل در آمده است و نام آن جهاد است. هر فردی لياقت ندارد كه باب الجهاد به رويش گشوده شود، هر فردی شايستگی مجاهد بودن را ندارد. خداوند اين در را به روی دوستان خاص خويش گشوده است. مجاهدين بالاترند از اينكه بگویيم مساوی با اولياء الله هستند، مجاهدين مساوی با فاصله اولياءالله میباشند.
بايد سخنی به پدر و مادر خوبم بگويم و از محضر پاكشان پوزش بطلبم، چون هرگز نتوانستم فرزند خوبی برايشان باشم. پدر و مادرم! هرگز و هرگز برايم اشک مريزيد چون آگاهانه در اين راه گام برداشتهام و هم اكنون كه اين چند سطر را مینويسم ساعت 9 شب يكشنبه 1361/2/18 كه عازم به جبهه حق عليه باطل میباشم.
مادر مهربانم! فرزندت راه خويش را خيلی خوب پيدا كرد و در اين راه قدم گذاشت. صبر داشته باشيد كه بعد از آن نوبت پيروزی است و بار ديگرتكرار میكنم كه برای من گريه نكنيد و تنها وصيت من اين است كه به اسلام راستين معتقد باشيد و دست از ياری رهبر عزيزمان خمينی بتشكن بر نداريد، انشاءالله خداوند با شماست.
برادرم! اميدوارم مرا ببخشيد كه هرگز نتوانستم وظيفه برادری خود را خوب انجام دهم ولی در اينجا از شما پوزش میطلبم. پدر و مادرم را دلداری بده، فرزندی خوب و برادری مهربان برای برادران و خواهرانمان باشيد كه خداوند را خوش آيد باشد كه به سوی سعادت رهنمون شوی.
از خواهران و برادران خودم میخواهم كه مرا ببخشند و همچنين از تمام اقوام و دوستانخداحافظی میکنم.
به اميد پيروزی حق عليه باطل، پيروزی خون بر شمشير.
الاحقر ابوالحسن منصوری