مباني ديني فرهنگ ايثار و شهادت
چهارشنبه, ۲۶ دی ۱۳۸۶ ساعت ۰۶:۳۰
در فرهنگ بشري ، هميشه انسان هاي فداكار مورد احترام بوده اند. حتي كساني كه شهامتِ از خود گذشتگي ندارند ، در برابر عظمت انسان هاي از جان گذشته ، خضوع مي كنند و زبان به تحسين آنان مي گشايند . در فرهنگ دين ، ايثار و شهادت علاوه بر نيكنامي ، داراي ارزش معنوي و روحاني است . انسان فداكار ، ازعلائق خويش در راه هدف هاي متعالي ، مي گذرد ، تا به رضايت حضرت حق دست يابد . قداست شهيد بر اصولي چون " از اويي و به سوي اويي"، " كرامت و منزلت انسان" ، پويايي انسان "، " كمال نيكويي"، " مسابقه در نيكي ها "،" مرگ آگاهانه" ، اخلاص" ، "زندگي راستين " و تـأسي به الگوهاي جاودانه “ متكي است
در فرهنگ بشري ، هميشه انسان هاي فداكار مورد احترام بوده اند. حتي كساني كه شهامتِ از خود گذشتگي ندارند ، در برابر عظمت انسان هاي از جان گذشته ، خضوع مي كنند و زبان به تحسين آنان مي گشايند . در فرهنگ دين ، ايثار و شهادت علاوه بر نيكنامي ، داراي ارزش معنوي و روحاني است . انسان فداكار ، ازعلائق خويش در راه هدف هاي متعالي ، مي گذرد ، تا به رضايت حضرت حق دست يابد . قداست شهيد بر اصولي چون " از اويي و به سوي اويي"، " كرامت و منزلت انسان" ، پويايي انسان "، " كمال نيكويي"، " مسابقه در نيكي ها "،" مرگ آگاهانه" ، اخلاص" ، "زندگي راستين " و تـأسي به الگوهاي جاودانه “ متكي است
مقدمه
خداوند انسان را به دميدن روح خود مفتخر نمود و اين راز شكوه و عظمت بعد معنوي و شخصيت ملكوتي انسان است و ارزش جسم خاكي تنها در حفاظت و مراقبت از آن روح خدايي است . از ديدگاه قرآن كريم ، زندگي در ابديت تجسم مي يابد . وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُون (عنكبوت/64) اين زندگي دنيا چيزي جز سرگرمي و بازي نيست و زندگي واقعي سراي آخرت است، اگر ميدانستند! خداوند انسان هاي كوته بين و آخور نگر را از واقعيت زندگي ، نا آگاه مي شمرد و مي فرمايد : يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُون (روم/7) آنها فقط ظاهري از زندگي دنيا را ميدانند و از آخرت (و پايان كار) غافلند! . در بينش قرآن ، اگر انسان ها از نسيم لطيف وحي محروم شوند و از موعظه خداوند ، بهره نگيرند ، مردگاني متحرك و مردارهايي بي ارزشند . تنها موجودي كه داراي زندگي واقعي است ، خداوند است كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقي وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ (الرحمن /26-27) همه كساني كه روي آن [زمين] هستند فاني ميشوند، و تنها ذات ذو الجلال و گرامي پروردگارت باقي ميماند . و او به انسان كه گُل سر سبد آفرينش است ، حيات جاودانه عنايت مي كند تا در دوران زندگي مادي ، زمينه هاي بروز استعداد جاودانه خود را محقق كند . انسان كامل ، مشتاق ملاقات پروردگار خويش است به سوي او مي شتابد . يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلي رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ (انشقاق/6) اي انسان! تو با تلاش و رنج به سوي پروردگارت ميروي و او را ملاقات خواهي كرد . اين نگرش نسبت به نظام هستي و فلسفه آفرينش ، مرگ را براي انسان لذت بخش و خوشايند مي سازد تا از آن استقبال كند و جسم كم ارزش خويش را به كيمياي مرگِ سرخ ، شرف و شكوه بخشد . آزمودم مرگ من در زندگي است چون رهم زين زندگي پايندگي است اقتـلوني اقتلونـي يـا ثقات ان في قتلي حياتا في حيات (سروش،3/499) انساني كه سرمست سبـوي ديدار يـار شود ، از همه آنچه او را اسير كند ، آزاد مي شود و بـه عـوامل پايـدار و مانـدگار مي انديشد . و در خون خويش مي غلتد و نعره مستانه مي زند . همه عوامل زبوني ، حقارت ، سستي ، خودباختگي از او مي گريزند و به شكوهي پايدار و غروري ماندگار دست مي يابد . از اين روي پير فرزانه جماران فرمود : در قاموس شهادت واژه وحشت نيست . (خميني ،15/2) مباني ديني فرهنگ ايثار و شهادت : فداكاري و از خود گذشتگي ، يك ارزش جهاني و فرا مذهبي است . همه انسان ها نسبت به افرادي كه با شجاعت در مقابل ستم قد بر افراشته اند و تن به ذلّت و خواري نداده اند ، اداي احترام كرده و آنان را ستايش مي كنند . حتي افراد ناتوان و زبوني كه جرأت اظهار وجود در برابر ستم و ياراي مخالفت با ستمگري نيافته اند ، نسبت به انسان هاي قهرمان و مقاوم ابراز احترام مي كنند. پيامبر عزيز اسلام (ص) ، قبل از بعثت در پيمان حلف الفضول كه فلسفه آن دفاع از مظلومان و ستمديدگان بود شركت كرد . چون به رسالت مبعوث شد ، فرمود : در خانه عبدالله بن جدعان ، شاهد پيماني بودم كه اگر مالك همه شتران سرخ مو بودم ، مرا چنين شادمان نمي كرد و اگر در اسلام نيز كسي بر اين اساس از من ياري بطلبد آماده ياري او هستم (ابراهيمي/133) حملات انتحاري مجاهدان گمنام مسلمان ، عليه صهيونيست غاصب و زورگو، بدون ملاحظه سن و جنسِ قهرمانان آن ، مورد تقدير و تحسين همه حق طلبانه جهان است . ايثار و شهادت ، جايگاه فوق العاده ارزشمندي در فرهنگ ديني دارد . آنچه كرامت و عزّت انسان را تثبيت و تقويت مي كند و روح متلاطم و پوياي او را به نهايت كمال و اوج تعالي رهنمون مي شود ، در اين حقيقت متجلي است . ايثار و شهادت ، منشأ تربيت انسان جاودانه و جاودانگي انسان است و حقيقت وجود او را تبيين و تفسير مي كند . برخي از مباني ، اين حركت عميق انساني در فرهنگ دين ، عبارتند از : الف ) از اويي و به سوي اويي در نگرش الهي ، انسان مورد عنايت خاص خداوند است . حضرت حق تعالي او را براي معرفت نسبت به خويش و عبوديت در برابر خود آفريده است . وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ ( ذاريات /56) من جنّ و انس را نيافريدم جز براي اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند) . عبوديت نهايت و اوج تكامل انسان و قرب او به خدا است . عبوديت كامل آن است كه انسان جز به معبود واقعي يعني كمال مطلق نينديشد ، جز در راه او گام بر ندارد ، و هر چه غير او است ، را فراموش كند، حتي خويشتن را (مكارم، 22/387) انسان پس از گذر از اين گردنه هاي صعب العبور ، به محضر حضرت حق بار مي يابد و مشمول عنايت خاص او مي شود . خداوند عزيز ، انساني را كه به ارزش خويش پي نبرده و به انتخاب راه هدايت توفيق نيافته است ، چنين توصيف مي كند ؛ ولي او از آن گردنه مهمّ نگذشت! و تو نميداني آن گردنه چيست. آزادكردن بردهاي، يا غذا دادن در روز گرسنگي ... يتيمي از خويشاوندان، يا مستمندي خاكنشين را ، اينها روزنه هاي وصل است ، زيرا انساني كه به جسم خود وابسته است و از آنچه مايه تقويت و فربهي روح است ، غفلت مي كند ، راز زندگي جاودانه را نيافته و گوهر وجود خويش به بهايي اندك فروخته است . گذر موفقيت آميز و استوار از آزمون هاي دشوار الهي و بردباري و استقامت در برابر ناملايمات و مشكلات ، لذت ارتباط با خداوند را فراهم مي آورد وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون (بقره / 155-156) قطعاً همه شما را با چيزي از ترس، گرسنگي، و كاهش در مال ها و جان ها و ميوهها، آزمايش ميكنيم و بشارت ده به استقامتكنندگان. آنها كه هر گاه مصيبتي به ايشان ميرسد، ميگويند: «ما از آنِ خدائيم و به سوي او بازميگرديم » پس بر مبناي فرهنگ « ازويي و به سوي اويي» ، انسان پيوسته آماده حضور در آزمون هاي دشوار است و چون سنگي گرانبها از كوره آزمون هاي سخت مي گذرد تا گوهر خالص و ناب وجودش آشكار گردد . آنان كه به نداي خيرخواهانه فَأَينَ تَذهَبوُنَ (تكوير/26) پس به كجا ميرويد؟ و دعوت آسماني فَفِرّوا إلي اللهِ (ذاريات/50) پس به سوي خدا بگريزيد ، اعتنا نمي كنند ، در مواجهه با حوادث سهمگين قيامت به دنبال راه فرار مي گردند يَقُولُ الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ (قيامت/10) آن روز انسان ميگويد: «راه فرار كجاست؟!» و پاسخ مي شنوند : كَلاَّ لا وَزَرَ إِلي رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَر(قيامت /11-12) هرگز چنين نيست، راه فرار و پناهگاهي وجود ندارد آن روز ، قرارگاه نهايي تنها به سوي پروردگار تو است . شكوه به سويي اويي آنگاه به نهايت مي رسد كه بانگ مي زنند : لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ حكومت امروز براي كيست؟ و همه ناگزير فرياد مي زنند : لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار براي خداوند يكتاي قهّار است ( غافر /16) ب ) كرامت و منزلت انسان : انسان ها دو گونه اند : عده اي زبون ، ذليل و خود باخته اند و با سستي و تن پروري به پروار كردن جسم خود مي پردازند و با هر طعمه اي مي سازند و در هر مزبله اي رحل اقامت مي افكنند. و هرگز خود را براي رويارويي با موانع تكامل مهيا نمي كنند و بر زمين چسبيده اند . قرآن كريم آنان را توبيخ مي كند و مي فرمايد : يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قيلَ لَكُمُ انْفِرُوا في سَبيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَي الْأَرْضِ أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَليل (توبه/38) اي كساني كه ايمان آوردهايد! چرا هنگامي كه به شما گفته ميشود: «به سوي جهاد در راه خدا حركت كنيد!» بر زمين سنگيني ميكنيد (و سستي به خرج ميدهيد)؟! آيا به زندگي دنيا به جاي آخرت راضي شدهايد؟! با اينكه متاع زندگي دنيا، در برابر آخرت، جز اندكي نيست . اينان از اوج شكوه به كنج ذلت خزيده اند و هويت و شخصيت عظيم انساني خويش را پاس نداشته و حرمت روح متعالي را نشناخته و خود را موجودي بيهوده و بي ارزش پنداشته اند . و در امور زندگي به طفيلي گري تن داده اند اما گروه دوم ، از لذّت معرفت بهره مند شده و با چشمان باز پا به عرصه آفرينش نهاده اند و در پرتو عظمتي كه خداوند به آنان ارزاني داشته و همه موجودات هستي را در برابر اراده آنان رام و مسخر كرده ، به بهره گيري از لذائذ معنوي پرداخته و در كشتزار طبيعت در پي به دست آوردن مغز و ريشه نعمت هاي الهي كوشيده اند . سبك بار و چالاك پا در ميدان فداكاري نهاده و رضايت خداوند را بر همه چيز ترجيح داده اند و در اوج نداي خوش آمد ملائك پا بر عرصه بهشت نهاده اند . اينان به عظمتي دست يافته اند كه خداوندي كه كمال مطلق و مطلق كمال است و هرگز در وعده اش ناراستي و كژي وجود ندارد ، خريدار جان آنان است . إِنَّ اللَّهَ اشْتَري مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ (توبه /111) خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خريداري كرده ، كه (در برابرش) بهشت براي آنان باشد . علي (ع) انسان برتر و برترين انسان عالم آفرينش پس از پيامبر اعظم (ص) ، تجسم عيني اين آيه شريفه قرآن است . او كه ارزش واقعي خويش را شناخته است ، بدون هراس و فقط براي حفظ جان رسول خدا (ص) در بستر او مي آرمد و اين مدال افتخار را براي بشريت به ارمغان مي آورد . پيامبر عزير اسلام (ص) فرمود : إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَغْنَي أُمَّتِي بِسَنَابِكِ خَيْلِهَا وَ مَرَاكِزِ رِمَاحِهَا (كليني،5/2) خداوند امت مرا به وسيله سم اسب ها و فروگاه نيزه ها بي نياز كرد . همچنين مي فرمايد : مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَطْرَةِ دَمٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ (كليني،5/ 53) هيچ قطره اي نزد خداوند عزيز و بزرگ ، محبوب تر از قطره خوني كه در راه خدا ريخته شود ، نيست . هيچ وقت خون شهيد هدر نمي رود ، خون شهيد به زمين نمي ريزد ، خون شهيد هرقطره اش تبديل به صدها قطره ، و هزارها قطره ، بلكه به دريايي از خون مي گردد و در پيكر اجتماع وارد مي شود . ج ) پويايي و تكامل انسان : برخي از انسان ها ، بسان عنكبوت خود را در تارهايي كه مي بافند ، زنداني مي كنند و پيوسته كاخ هاي خيالي خود را براي صيد موجودات ضعيف زينت مي بخشند ، غافل از آنكه سست ترين خانه ها ، خانه عنكبوت است . اينان زنداني خويش اند . طبيعت ، جامعه و تاريخ را در قالب ذهن ناتوان خويش تفسير مي كنند . اهل هجرت حركت ، سازندگي ، ارتباط با مردم و مشاهده حقايق عالم نيستند . اما گروهي از انسان ها ، اهل حركت و هجرتند و لحظه اي آرام نمي گيرند و ايستايي و سكونت را موجب مرگ و خواري مي دانند . ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم موجيم كه آرامش ما در عدم ماست پيوسته مي كوشند تا گامي به پيش بردارند و با موانع راه بستيزند . هجرت اصل حياتي و مهم زندگي آنان محسوب مي شود . زيرا تاريخ پر شكوه اسلام با هجرت آغاز مي شود . تلاش انسان ، موتور محركي است كه پيوسته انرژي توليد مي كند و زمينه رشد و تعالي جامعه را فراهم مي آورد اگر اين موتور بي حركت بماند و درجا بزند ، پس از مدتي توان خود را از دست مي دهد . لازمه رشد انسان ، پويايي و تحول است . البته هر تلاشي موجب سعادت نيست ، برخي از انسان هاي تلاشگر در بيراهه گام مي زنند و در كوير بذر مي پاشند و جز حنظل درو نمي كنند . شهيد با خون خود در كالبد جامعه روح حركت و حماسه مي آفريند و جامعه را از سكون و ركود باز مي دارد . مطهري مي نويسد : بزرگ ترين خاصيت شهيد حماسه آفريني اوست . در ملت هايي كه روح حماسه ، مخصوصا حماسه الهي مي ميرد ، شهيد آن حماسه ي مرده را از نو زنده مي كند ، لذا اسلام هميشه نيازمند به شهيد است ، حماسه هاي جديد و افرينش هاي تازه . (ص104) د ) نيكوكاري كامل و كمال نيكوكاري : قرآن كريم ، بالاترين درجه نيكوكاري را انفاق و گذشت از آنچه كه مود علاقه شديد انسان است ، معرفي مي كند و مي فرمايد : لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّي تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون (آل عمران /92) هرگز به (حقيقت) نيكوكاري نميرسيد مگر اينكه از آنچه دوست ميداريد، (در راه خدا) انفاق كنيد . و در سوره هل اتي كه سند عظمت و شكوه ائمه اهل بيت (ع) است ، رمز اين عظمت را در انفاق آنچه كه مورد علاقه آنان بود معرفي مي كند و مي فرمايد : وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلي حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيرا ( انسان/31) و غذاي (خود) را با اينكه به آن علاقه (و نياز) دارند، به «مسكين» و «يتيم» و «اسير» ميدهند! تفسير نمونه در توضيح اين آيه نوشته است : اطعام كردن آنها ساده نيست، بلكه توأم با ايثار در هنگام نياز شديد است، و از سوي ديگر اطعامي است گسترده كه انواع نيازمندان را از مسكين و يتيم و اسير شامل ميشود، و به اين ترتيب رحمتشان عام و خدمتشان گسترده است... ضمير در عَلي حُبِّهِ به طعام باز ميگردد، يعني در عين اينكه علاقه به طعام دارند آن را انفاق ميكنند، و به اين ترتيب شبيه چيزي است كه در آيه لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّي تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ:(آل عمران/92) است به نيكوكاري نميرسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد. ( مكارم ،1374،ج25/353) بالاترين چيزي كه مورد علاقه انسان است ، جان اوست . حب نفس يكي از مهم ترين عوامل حيات انسان و موجب رقابت ، تلاش ، خلاقيت است . آنگاه كه انسان به اوج عظمت و فداكاري برسد ، بهترين سرمايه زندگي كه جان اوست را در راه خدا ايثار مي كند . كساني كه به انگيزه دفاع از حقوق انساني و پاسداري از حريم ارزشي جامعه بشري فداكاري مي كنند ، مورد تكريم و مايه افتخار همه انسان ها هستند . اعتقاد به خدا و قيامت علاوه بر تبيين انگيزه معنوي فداكاري ، پاداش مضاعف الهي را نيز تأمين مي كند . مجاهده و فداكاري در مكتب اسلام ، فروش جان ناقابل خويش به خالق جان ها و خداوند عزيز است و اوج اعتلاي انسان است . شهيد با خون خود يعني تمام وجود و هستي خود ارزش ، ابديت و جاودانگي مي يابد . خون شهيد براي هميشه در رگ هاي اجتماع مي جهد . پيامبر عزيز فرمود : فَوْقَ كُلِّ ذِي بِرٍّ بِرٌّ حَتَّي يُقْتَلَ الرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِر (كافي، 2/348) برتر و بالاتر از هر نيكوكاري ، نيكوكار ديگري است ، تا آنگاه كه در راه خدا شهيد شود ، وقتي كه در راه خدا شهيد شد ، ديگر بالاتر از او كسي نيست . و نيز فرمود : إِنَّ أَبْخَلَ النَّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَامِ وَ أَجْوَدَ النَّاسِ مَنْ جَادَ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ تَعَالَي (نوري ،11/8 - مجلسي، 73/12) بخيل ترين انسان ها كسي است كه در سلام كردن ، بخل بورزد و بخشنده ترين انسان ها ، كسي است كه جان و مال خويش را در راه خدا ، بذل و ايثار نمايد . هـ ) مسابقه در نيكي ها دنيا محل رقابت و مسابقه است . انسان فطري و سليم النفس مي كوشد تا با كسب فضائل اخلاقي ، علمي ، هنري و ... گوي سبقت را از همنوعان خود بربايد . رمز پويايي زندگي آن است كه انسان در بروز استعدادها و كمالات خود بكوشد . اين انگيزه به قدري قوي است كه گاه موجب مي شود كه انسان براي خود فضائل دروغين ادعا كند ، تا موقعيت و منزلتي براي خود فراهم آورد . كفار مدعي هستند كه ما اهل كارهاي نيك و پسنديده هستيم و اگر در پذيرش دين خير و نيكي وجود مي داشت ، ديگران در قبول آن از ما سبقت نمي گرفتند . وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لِلَّذينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَديم (احقاف/11) كافران درباره مؤمنان چنين گفتند: «اگر (اسلام) چيز خوبي بود، هرگز آنها (در پذيرش آن) بر ما پيشي نميگرفتند!» و چون خودشان بوسيله آن هدايت نشدند ميگويند: «اين يك دروغ قديمي است!» . اين سخن كفّار ، نشان دهنده آن است كه سبقت و رقابت امري فطري و لازمه زندگي انسان است . و به همين دليل ريا كاري و تظاهر به فضائل اخلاقي ، علم و ... در زندگي انسان آشكار مي شود . و اسلام به شيوه هاي مختلف مي كوشد تا انگيزه هاي انسان را تعالي بخشد و او را از ريا باز دارد و ادعاي فضائل دروغين را نفاق و گناه مي شمارد . البته مسابقه و رقابت سالم را ارج مي نهند و مي فرمايد: وَ السَّابِقُـونَ السَّابِقُـونَ ،أُولئِكَ الْمُقَرَّبُـون (واقعه/10-11) و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامند، آنها مقرّبانند! حال كه انسان ناگزير از رقابت است ، توصيه قرآن آن است كه انسان ها در ميدان نيكي ها باهم به رقابت بپردازند و آن را به امور غير اخلاقي و ضد انساني آلوده نكنند . فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرات (مائده/48) پس در نيكي ها بر يكديگر سبقت جوييد! و يكي از ويژگي هاي برجسته انسان هاي مؤمن را حضور در عرصه رقابت سازنده و مفيد معرفي مي كند و مي فرمايد : أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُون (مؤمنون/61) (آري) چنين كساني در خيرات سرعت ميكنند و از ديگران پيشي ميگيرند (و مشمول عنايات ما هستند). قرآن كريم يكي از جلوه هاي مهم اين مسابقه را طلب مغفرت خداوند و جلب رضايت او معرفي كرده و فرموده است : سابِقُوا إِلي مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُم (حديد/21) به پيش تازيد براي رسيدن به مغفرت پروردگارتان . بدون ترديد يكي از زمينه هاي مسابقه جهان ، برداشتن موانع رشد و تكامل معنوي جامعه است و آن نيازمند فداكاري ، از خود گذشتگي و ايثار جان و مال و آمادگي براي استقبال از جهاد و شهادت است . انسان در ميدان مبارزه حق و باطل براي دفاع از آرمان هاي اصيل معنوي ، كه بالاترين درجه خير و نيكي است تلاش مي كند و با درك شهادت در مغفرت و رحمت الهي غرق مي شود . پيامبر اسلام (ص) فرمود : أَوَّلُ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِ الشَّهِيدِ كَفَّارَةٌ لِذُنُوبِهِ إِلَّا الدَّيْنَ فَإِنَّ كَفَّارَتَهُ قَضَاؤُهُ (صدوق ، 3/183) اولين قطره اي از خون شهيد كه بر زمين مي افتد ،كفاره گناهان او (و موجب آمرزش او ) مي شود . مگر بدهي به ديگران كه كفّاره آن اداي آن است . نكته قابل تأمل در اين روايت ، عنايت ويژه اسلام به حق الناس است كه حتي خون شهيد با آن همه قداست و عظمت نمي تواند ، آن را تأمين كند. و ) انتخاب مرگ ( مرگ آگاهانه ) امام علي (ع) مي فرمايد : اگر انسان را از مرگ گريزي نيست ، بهتر است كه با شمشير در راه خدا كشته شود و إن تكن الأبدان للموت أنشأت فقتل امرئ بالسيف في الله أفضل (علي(ع)/315) اگر بدن (انسان ها) براي مرگ آفريده شده است ، كشته شدن انسان با شمشير با ارزش تر است . و تأكيد مي كند كه تحمل هزاران ضربه شمشير ، آسان تر از پذيرش مرگ در بستر است . إِنَّ أَفْضَلَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَأَلْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ مِيتَةٍ عَلَي فِرَاش (كافي ، 5/53) همانا بالاترين نوع مرگ ، شهادت است . و سوگند به كسي كه جانم در دست اوست ، تحمل هزار ضربه شمشير، از مردن در بستر آسان تر است . شهيد با آگاهي از اينكه ، ميدان جهاد محل فداكاري ، از خود گذشتگي و شهادت است ، از كام جويي مادي دل مي كند و به ميدان ايثار پا مي گذارد . او تسليم مرگ نمي شود ، بلكه مرگ را تسليم خود مي كند . مرگ اگر مرد است آيـد پيش من تـا كشم خوش در كنارش تنگ تنگ من از او جـاني برم بي رنگ و بــو او ز من دلقي ستانـد رنگ رنگ ( مولوي ، ديوان شمس) كساني كه آگاهانه پا درعرصه جهاد مي گذارند ، درب مخصوص بهشت را به روي خود مي گشايند و خود را از آفات سستي و تن پروري رهايي مي بخشند . امام علي (ع) فرمودند : أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَي وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّل ... (شهيدي،27) اما بعد ، جهاد ، دري است از درهاي بهشت كه خدا به روي گُزيده دوستان خود گشوده است و جامه تقوي است كه بر تن پوشيده است . زره استوار الهي است كه آسيب نبيند و سپر محكم اوست (كه تير در آن ننشيند) هر كه جهاد را واگذارد و ناخوشايند داند ، خدا جامه خواري بر تن او پوشاند و ... آنان وارد ميدان كارزار مي شوند زيرا مي دانند كه مجاهدان في سبيل الله مورد علاقه و محبت خدا هستند و خداوند آنان را دوست دارد . إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوص ( صف/4) خداوند كساني را دوست ميدارد كه در راه او پيكار ميكنند گويي بنايي آهنيناند . ز ) اخلاص مطهري مي نويسد : شهادت واژه اي است كه در اسلام قداست خاصي دارد ، در عرف خاص اسلامي هاله اي از نور اين كلمه را فرا گرفته است . اين كلمه در همه عرف ها توأم با قداست و عظمت است ، چيزي كه هست معيارها و ملاك ها متفاوت است . از نظر اسلام هر كس به مقام و درجه شهادت نائل آيد ، يعني واقعا در راه هدف هاي عالي اسلامي ، به انگيزه برقراري ارزش هاي واقعي بشري كشته بشود به يكي از عالي ترين و راقي ترين درجات و مراتبي كه يك انسان ممكن است در سير صعودي خود نائل شود ، رسيده است . شهيد كسي است كه با فداكاري و از خود گذشتگي خود و با سوختن و خاكستر شدن خود محيط را براي ديگران مساعد مي كند . مثل شهيد مثل شمع است كه خدمتش از نوع سوختن ، فاني شدن و پرتو افكندن است ، تا ديگران در اين پرتو كه به بهاي نيستي او تمام شده بنشينند و آسايش بيابند و كار خويش را انجام دهند . آري شهدا شمع محفل بشريتند . آنان كه هستي خويش را براي وصال دوست ، مهيا كرده اند ، از دام هاي منيّت رهيده و شيطان را در بند كشيده و او را به يأس كشانده اند . (مطهري ، صص72-84) شهيد به تعريف و تمجيد ديگران دل نبسته است ، يعني در جامعه حضور فيزيكي ندارد كه به ارتقاي ظاهري در نظر مردم و كسب اعتبار و شئون فردي دل خوش كند . او با نهايت اخلاص و به دور از هر گونه تعلّقي جان خويش را تقديم دوست مي كند تا به اعتلا و تداوم آرمان هاي معنوي ، كمك كند و همين صفا موجب قداست، شهرت و جاودانگي اوست . يكي از آفات مهم اعمال انسان كه موجب تباهي ، حبط و زوال اعمال انسان مي شود و خطرناك ترين دشمن انسان ، ريا است ، كه همانند موريانه ، كارهاي نيكوي انسان را از درون تهي مي كند و همه چيز را به آتش مي كشد . بدون ترديد يكي از مصاديق زيانكارترين چهره هاي انسان قرآني ، رياكاران هستند . قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالاً الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا (كهف/103-104) بگو: «آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين (مردم) در كارها، چه كساني هستند؟ آنها كه تلاشهايشان در زندگي دنيا گم (و نابود) شده با اين حال، ميپندارند كار نيك انجام ميدهند!» اما شهدا به درجه خلوص رسيده و از دام شيطان گريخته اند . قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصين (ص/82-83) گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان خالص تو، از ميان آنها!» برو اين دام بر مرغي دگر نه كه عنقا را بلند ست آشيانه (حافظ/268) ح ) زندگي راستين در منطق شهيد ، مرگ انتقال از جهاني به جهان ديگراست و رابطه انسان با جهان و روح با بدن از نوع رابطه كشاورز و مزرعه است . پيامبر عزيز فرمود : الدُّنيا مَزرَعَهُ الآخِرَه (مجلسي، 67/225) دنيا مزرعه آخرت است. شهيد از اولياي خداوند ست . او بر خلاف ديگران كه فقط ظاهر دنيا را دريافته اند و از آخرت (و پايان كار) غافلند! حقيقت همه امور را دريافته است و همه چيز را فاني در ذات اقدس الهي مي داند . شهيد به درجه اي از شوق رسيده است كه روحش تاب ماندن در جسم ندارد و بي تاب اذن الهي است تا پر بكشد و به قرارگاه اصلي خود برود . وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَي الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَاب ( شهيدي، خ193/225 ) و اگر نه اين است كه زندگي شان را مدتي است كه بايد گذراند ، جانهايشان يك چشم به هم زدن در كالبد نمي ماند ، از شوق رسيدن به پاداش – آن جهان - يا از بيم ماندن و گناه كردن – در اين جهان - . شهيد با مرگ خود به جاودانگي مي رسد و زندگي خويش را از سطح ظاهري بالا مي برد . خداوند كريم مي فرمايد : وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون (آل عمران /169) (اي پيامبر!) هرگز گمان مبر كساني كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند. علي (ع) فرمود : به خدا كه با مردن ، چيزي به سر وقت من نيامد كه آن را نپسندم و نه چيزي پديد گردد كه آن را نشناسم ، بلكه چون جوينده آب به شب هنگام بودم كه ناگهان به آب رسد ، يا خواهاني كه آنچه را خواهان است بيابد وآنچه نزد خداست ، نيكوكاران را بهتر است (شهيدي ، ن23/ 284) دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند بي خـود از شعشه پرتـو ذاتم كردنـد بـاده از جام تجلّـي صفاتم دادنـد چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي آن شبِ قدر كه اين تازه براتم دادنـد (حافظ/114) در صحيفه نور مي خوانيم : شهداء ، شمع محفل دوستانند ، شهداء در قهقهه مستانه شان و در شادي وصولشان عند ربهم يُرزقون اند و از نفوس مطمئنه اي هستند كه خطاب فَادْخُلي في عِبادي وَ ادْخُلي جَنَّتي پروردگارند . اينجا صحبت عشق است و عشق . قلم در ترسيمش بر خود مي شكافد . (خميني،21/147) اهميت شهيد به قدري است كه آنگاه كه پيامبر (ص) ، تسبيحات اربعه را به فاطمه زهرا (س) تعليم داد . آن حضرت از تربت حمزه شهيد ، تسبيح ساخت و با اين عمل خود به قداست شهيد و جاودانگي او رسميت بخشيد . امام صادق (ع) فرمودند: إِنَّ السُّجُودَ عَلَي تُرْبَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْعَ (آملي،5/366) سجده بر تربت حسين (ع) حجاب هاي هفتگانه را پاره مي كند . اگر انسان ارزش شهيد را درك كند ، خاك تربت او به نمازش ارزش مي دهد . راز بقاي شهيد آن است كه حركت او يك بعد عقلي دارد و از ناحيه منطق حمايت مي شود و از طرف ديگر در عمق احساسات و عواطف راه يافته است . از اين روي ائمه توصيه كرده اند تا بر شهادت امام حسين (ع) گريه كنيم ، اين گريه ها ، نهضت امام حسين (ع) را در اعماق جان مردم فرو مي برد . ط ) تأسي به الگوهاي جاودانه انسان موجودي قهرمان آفرين و الگو ساز است . قرآن كريم پيامبر عزيز اسلام (ص) را به عنوان الگوي متعالي بشريت معرفي كرده و مي فرمايد : لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة (احزاب/21) مسلّماً براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيكويي بود . همچنين حضرت ابراهيم و پيروان واقعي او را الگوي مناسبي براي هدايت جامعه معرفي مي كند : قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَه (ممتحنه/4) براي شما سرمشق خوبي در زندگي ابراهيم و كساني كه با او بودند وجود داشت . اين الگوهاي جاودانه براي دفاع از حق مردم و پيشبرد آرمان هاي والاي الهي از همه چيز خود گذشتند . آزمون هاي سخت الهي را پشت سر گذاشتند تا ارزش هاي والاي انساني را تحقق بخشند . در اين ميان امام حسين (ع) بنيان گذار الگوي كامل و بي بديلي در تاريخ بشريت است . قيام سرخ او و يارانش همه تبهكاران و طغيان گران را در طول تاريخ رسوا كرد و نمونه اي روشن از جهاد آرماني را به منصه ظهور آورد . او فرياد بر آورد كه : إِن كانَ ديِنُ مُحَمَّدٍ لا يَستَقِمُ إِلّا بِقَتلِي فَيا سُيوُفُ خُذِيني اگر دين محمد (ص) جز با قتل من استوار نمي گردد ، اي شمشيرها مرا دريابيد . امام حسين (ع) قرباني هوس هاي جاه طلبانه ديگران نيست . او با ايستادگي آگاهانه و مقاومت هشيارانه در راه هدف مقدس به شهادت رسيد . او با توجه به عواقب سختي كه در انتظار او و خانواده اش بود ، زير بار بيعت نرفت و سكوت را در آن شرايط گناهي عظيم تلقي مي كرد . نداي جهاني حسين (ع) دعوت به آزادگي و حرّيت است كه مي فرمايد : يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُم (مجلسي، 45/51) اي پيروان آل ابو سفيان ! اگر دين نداريد و از معاد نمي ترسيد ، [لااقل] در زندگي دنيوي خود از آزادگان باشيد . حسين (ع) الگوي همه كساني است كه در پي سلطنت و قدرت دروغين دنيوي و رقابت براي جمع مال و ثروت اندوزي نيستند و دل در گرو برداشتن موانع تكامل دين و اجراي دستورات خداوند دارند . حسين (ع) نمونه والا و متعالي انسان هايي است كه شهادت در راه خدا را همانند گردن بندي بر گردن دختران جوان مي بينند كه مايه زيبايي و جذابيت آنان است و شهادت مايه زيبايي و رونق دين . آنان كه نسبت به مرگ اشتياقي همانند شوق يعقوب در ديدار يوسف دارند . امام حسين (ع) ، سيد الشهداء و بالاترين اسوه و مقتداي كساني است كه چون مي بينند كه به حق عمل نمي شود و از باطل جلوگيري به عمل نمي آيد ، بي تاب رؤيت حق و ملاقات خداوند مي شوند و فرياد بر مي آورند كه : وَ إِنِّي لَا أَرَي الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَما ( مجلسي ، 44/192)من مرگ را جز سعادت و زندگي با ستمكاران را جز ملالت و خستگي و كسالت نمي بينم . حسين (ع) در بستر پيامبر (ص) آرميده و از پستان فاطمه شير نوشيده و از قبيله نور و از خاندان طهارت و تقوي است ، او فرياد بر مي آورد : " هيهات منّا الذِّله " و تأكيد مي كند كه آگاه باشيد كه اين انسان پست و بي خاندان و بي اصالت مرا ميان دو امر مخير كرد ؛ جنگيدن با شمشير و نوشيدن شربت شهادت يا تن دادن به ذلّت و خواري و يقينا ذلّت از ما دور است . خداوند ، رسول خدا ، مؤمنين و دامن هاي پاك و مقدسي كه ما را در خود پرورش داده اند و انسان هاي بلند همت و استوار در راه حق ، آن را بر ما نمي پسندند . هرگز سزاوار نيست كه ما به اطاعت انسان هاي فرو مايه و زشت سيرت تن دهيم و تسليم هوس هاي حيواني آنان شويم . امام (ع) نمونه اي كامل و متعالي است براي كساني كه به افراد پست و زبون ، دست بيعت نمي دهند و همانند بردگان در برابر ستم و ظلم سكوت نمي كنند . خوشم از سوختن خويش از آنك سوختم بزم تـو روشن كردم تا تو آسوده روي در ره خويش خـوي بـا گيتي رهزن كردم (اعتصامي،5) جمع بندي و نتيجه گيري : گرچه از نظر همه مردم جهان ، فداكاري و ايثارگري داراي ارزش و اعتبار است ، در مكتب اسلام و قرآن ، والايي انسان در پرتو روح الهي ، محقق مي شود و شاخصه هايي چون از اويي و به سوي اوييم كرامت و منزلت انسان ، پويايي انسان، كمال نيكويي ،مسابقه در نيكي ها ، مرگ آگاهانه، اخلاص زندگي راستين ، تـأسي به الگوهاي جاودانه ، بالاترين درجه تكامل انسان را تبيين مي كند و خداوندخريدار جان او مي شود ، گناهان او بخشيده و درب مخصوص بهشت به روي او گشوده مي شود . امام حسين (ع) و يارانش ، در حماسه كربلا ، بالاترين الگوي مجاهدت و شهادت را در طول تاريخ بشريت ، خلق كردند . منابع و مؤاخـذ : 1 - ابراهيمي وركياني ، محمد ، تاريخ اسلام ، قم ، دفتر نشر معارف ،1382 2 - آدميت ، منوچهر ، گلچين غزليات شمس ، تهران ، آتليه هنر ، 1375 3 - اعتصامي ، پروين ، گزيده قطعات ، اصفهان ، مشعل ، 1343 4 - ابن ابي الحديد ، ابو حامد ، شرح نهج البلاغه ، قم ، كتابخانه مرعشي ، 1404 5 – حافظ ، شمس الدين محمد ، ديوان حافظ ، به اهتمام جهانگير منصور ، تهران، نشر دوران، 1380 6 - حر عاملي ، محمد ، وسائل الشيعه ... ، تهران ، مكتبه الاسلاميه ، 1391 7 - حراني ، علي ابن شعبه ، تحف العقول ، قم ، جامعه مدرسين ، 1404 8 – خميني ، روح الله ، صحيفه نور ، تهران ، مؤسسه نشر آثار امام ، 1376 9 - ديوان علي ( ع )، قم، پيام اسلام، 1369 10 - سروش ، سيد عبدالكريم ، مثنوي مولوي ، تصحيح و پيشگفتار ، تهران ، علمي و فرهنگي ، 1378 11 - شهيدي ، سيد جعفر ، ترجمه نهج البلاغه ، تهران ، انتشارات علمي فرهنگي ، 1377 12 - صدوق ، محمد ، من لا يحضره الفقيه ، تحقيق علي اكبر غفاري ، قم ، جامعه مدرسين ، 1404 13 - طوسي ، محمد بن الحسن ، الاستبصار فيما اختلف من الاخبار ، تحقيق سيد حسن خرسان ، دارالكتب الاسلاميه ، تهران ، 1390 14 - كليني ، محمد بن يعقوب ، كافي ، بيروت ، دارالضواء ، 1371 15 – مجلسي ، محمد باقر ، بحار الانوار الجامعه لعلوم الائمه الاطهار، بيروت ، دار احياء التراث العربي، 1403 ق 16 - مطهري ، مرتضي ، قيام و انقلاب مهدي (عج) به ضميمه شهيد ، قم ، صدرا ، 1367 17 - همو ، هجرت و جهاد ، تهران ، دفترمركزي حزب جمهوري اسلامي ، 1360 18 - مكارم شيرازي ، ناصر ، ترجمه قرآن ، قم ، مدرسه امام علي (ع) ، 1384 19 - همو ، تفسير نمونه ، تهران ، دارالكتب الاسلاميه ، 1374 20 - همو ، ترجمه گويا و شرح فشرده نهج البلاغه ، با همكاري جعفر امامي و رضا آشتياني ، قم ، هدف ، بي تا 21 - النوري الطبرسي، حسين بن محمد تقي، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، بيروت، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، 1408
نويسنده: علي اكبر شايسته نژاد عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد رجايي
نظر شما