خاطرهای از شهید «حسین رکنالدینی»
برادر شهید تعریف میکند: برادرم اخلاق بسیار خوبی داشت. نوحهخوان امام حسین(ع) بود و به ایشان ارادت خاصی داشت. برادرم همیشه میگفت؛ میروم شهید میشوم و در راه خدا جانم را میدهم.
کد خبر: ۵۷۹۶۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹
فرزند شهید «عزیزالله باقری» میگوید: خواندن قرآن او با دیگران فرق داشت. همیشه یک صفحه از قرآن را با معنایش میخواند و چندین بار تکرار میکرد تا تمام مفاهیم آن را بفهمد.
کد خبر: ۵۷۹۴۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۵
قسمت نخست خاطرات شهید «مجید شحنه»
مادر شهید «مجید شحنه» نقل میکند: «مجید نشسته بود روی سجاده. دستانش را بالا برده بود و میگفت: الهی العفو! العفو! گریه افتاد. سر به سجاده برد و گفت: خدایا! شهادت رو قسمت من کن! گفتم: خدایا! حالا که این بچه عاشق تو شده من راضیام بره جبهه.»
کد خبر: ۵۷۹۴۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۵
خواهر شهید «رحمت الله پوررمضان کبوتر دانی» میگوید: نسبت به بیحجابی و خواندن نماز اول وقت بسیار حساس بود و دائما ما را بدین مسائل توصیه میکرد.
کد خبر: ۵۷۹۳۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
برادر شهید «رزاق تقی زاده» میگوید: به من گفتند اگر من شهید شوم شفاعت شما را میکنم و اگر شما شهید شدید شفاعت من را بکنید و توصیه میکردند باید راه شهدا را ادامه داد.
کد خبر: ۵۷۹۱۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۲
جمعه، ۱۱ آبان؛
مراسم دعا و استغاثه به امام زمان(عج)، جمعه، یازدهم آبان سال جاری در حسینیه آل یاسین گلزار مطهر شهدای قزوین برگزار میشود.
کد خبر: ۵۷۹۰۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۹
مراسم گرامیداشت یاد و خاطره شهدای آبان ماه قزوین و حومه با حضور مردم شهیدپرور به ویژه خانوادههای شهدا و ایثارگران برگزار میشود.
کد خبر: ۵۷۸۹۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۸
خاطرهای از شهید «اسحاق سالاری»
مادر شهید تعریف میکند: زمانی که میخواست به جبهه برود به او گفتم؛ پسرم از رفتنت ناراحت نیستم، چون تو تنها فرزند من نیستی بلکه تو از خدا و برای خدایی، من تو را برای مال دنیا نمیفرستم بلکه برای خدا میفرستم.
کد خبر: ۵۷۸۹۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۵
خاطرهای از شهید «حسین دامنباغ»
برادر شهید تعریف میکند: بارها بعد از نماز دیده بودم، دعا میکند شهید شود. اما هیچ وقت از یاد نمیبرم روزی را که احمد مجرد به شهادت رسید. اول محرم سال 1360 بود. من باید خبر شهادت احمد را به حسین میدادم. وقتی به خانه آمد و خبر را به او دادم...
کد خبر: ۵۷۸۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۸
برادر شهید «علیرضا تولایی» میگوید: جنگ که شروع شد، پایگاه به او اجازه رفتن نمیداد؛ چون قدّش کوتاه بود و وقتی تفنگ را می گرفت، به زمین می خورد.
کد خبر: ۵۷۸۹۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۸
سرپرست اداره هنری اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اصفهان به همراه کارشناسان این اداره در جریان فرآيند تولید خاطره نگاری خانواده شهدا و تاریخ شفاهی جانبازان گرانقدر قرار گرفتند.
کد خبر: ۵۷۸۸۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
خاطرهای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»
پدر شهید تعریف میکند: بعدها در یکی از مدارس راهنمایی میناب هم مدیر شد و هم معلم، با روحیهای که داشت، جوی مذهبی ایجاد کرده بود که خیلیها نمیپسندیدند. مرتب گزارشش را به ساواک و شهربانی میدادند ولی او دست بردار نبود.
کد خبر: ۵۷۸۸۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
مادرشهید «محمدعلی ملکوتی» نقل میکند: «همهجای خانه را گشتم، نبود. چادر سر کردم و دویدم بیرون. کوچه، بازار و خیابان. داشتم با همان حال و روزم از جلوی مسجد رد میشدم که به دلم آمد یک نگاهی هم توی مسجد بکنم. توی مسجد بود. عاقبت هم شد مکبّر همان مسجد.»
کد خبر: ۵۷۸۸۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
خاطرهای از شهید دانشآموز «علی غریبی»
برادر شهید تعریف میکند: برادرم جوانی خوش اخلاق و خوش برخورد بود که همه او را دوست داشتند. یادم میآید اولین بار که به جبهه رفت به علت اینکه سن قانونی رفتن به جبهه را نداشت شناسنامهاش را دست کاری کرده بود تا بتواند به جبهه برود.
کد خبر: ۵۷۸۸۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
خاطرهای از شهید «حاجعلی غلامحسینی»
فرزند شهید تعریف میکند: پدرم تمام وقت، انرژی خود را صرف فعالیتهای انقلابی میکرد، چون از بطن سرزمینی محروم برخاسته بود. همواره سعی میکرد هر آنچه دارد را به ستمدیدگان و محرومان ببخشد.
کد خبر: ۵۷۸۸۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
برادر شهید «مسعود آقاجانی» میگوید: عشق و علاقه خاصی نسبت به نمازهای جمعه و جماعات داشت حتی زمانی که محصل بود از طریق مدرسه به نماز جمعه میرفت.
کد خبر: ۵۷۸۸۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
خاطرهای از شهید «اسماعیل فرخینژاد»
برادر شهید تعریف میکند: عمده فعالیتهای شهید به دوران انقلاب و بعد از جنگ برمیگردد. زمان انقلاب به دور از چشم خانواده در میتینگها، همایشها و راهپیماییها شرکت میکرد و از روزی که جنگ شروع شد تا روزی که به شهادت رسید به طور منظم و مرتب در جبهه بود.
کد خبر: ۵۷۸۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۲
مادر شهید «محمد هرسینی» میگوید: آقایی فرزندم را از بغل من گرفت و دست آیت الله قاسمی داد تا ایشان را به عنوان طفل کوچک امام حسین (ع) بر دست بگیرد. در این هنگام محمد از جای خود برخاست و سلامی به پیشگاه امام حسین داد.
کد خبر: ۵۷۸۷۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۶
خاطرهای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»
همرزم شهید تعریف میکند: سپاه برای اعزام به جبهه درخواست نیاز کرده بود. امام فرموده بودند؛ هر کس توانش را دارد و میتواند، به جبهه برود. سید عزمش را جزم کرده بود برود، اما ما اصرار داشتیم بماند، اگر او میرفت، تکلیف پایگاهمان چی میشد.
کد خبر: ۵۷۸۷۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۶
قسمت دوم خاطرات شهید «علیرضا حیدری»
شهید «علیرضا حیدری» نقل میکند: «گفتم: دیگه نرو ارتش بیا تا همینجا کاری برات دست و پا کنم. جوابم را نداد. به نظر میرسید با خودش درگیر است. میخواست راهش را انتخاب کند. با فرمان امام(ره) تصمیمش را گرفت و گفت: باید برگردم پادگان، اگه قراره خدمتی کنم الان وقتشه.»
کد خبر: ۵۷۸۷۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۶