قسمت دوم خاطرات شهید «علیرضا واحدی»
خواهر شهید «علیرضا واحدی» نقل میکند: «مادرم میگفت: وقتی جنازه علیرضا را آوردند، او مثل حضرت علیاکبر شده بود؛ همه بدنش تیر خورده بود.»
کد خبر: ۵۵۱۵۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۵
به مناسبت سالگرد شهادت شهید «حمیدرضا اسفنجانی»، ویژهنامه این شهید گرانقدر شامل زندگی، وصیتنامه، خاطرات، مناجات، اسناد و دستنوشته، کلیپ، تصاویر، مصاحبه با شهید و والدینش برای علاقهمندان منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۱۵۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۵
قسمت نخست خاطرات شهید «علیرضا واحدی»
پسرعمه شهید «علیرضا واحدی» نقل میکند: «شجاعت و دلیریاش قابل توصیف نیست. ترس در وجودش راه نداشت. از نظر اعتقادی و ایمانی، بسیار مکتبی و ثابت قدم بود. همیشه تلاش میکرد تا نمازش را اول وقت به جا آورد.»
کد خبر: ۵۵۱۵۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۴
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «حسین پورمحمود» میگوید: «بعد از به دنیا آمدن دخترم به شهر دبی رفت، بخاطر جنگ برگشت تا از ایران دفاع کند، یازده ماه که گذشت برای یک دوره سه ماهه به کرمان رفت و بعد به جبهه مریوان کردستان اعزام شد. موقعی که میخواست به جبهه برود، بغضی تو گلویم داشتم اما مانع نشدم، به خودم گفتم چرا بهش نگفتم که باردار هستم. بعد از نبودنش خیلی سختی کشیدم، باز هم افتخار میکنم که در این امتحان الهی سربلند شدم.»
کد خبر: ۵۵۱۵۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۴
پدر شهید «مجید نظامدوست» نقل میکند: «حال خوشی نداشت. هنوز چند ساعتی به افطار مانده بود. دکتر وقتی معاینهاش کرد گفت: باید سرم وصل بشه همین حالا! مجید گفت: من روزهام را باز نمیکنم آقای دکتر! بعد از افطار میآم سرم بهم وصل کنین.»
کد خبر: ۵۵۱۵۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۴
«برای اولین بار بود که پا به منطقه طلاییه میگذاشتم. محلی که بابایم شهید شده بود. طلاییه را خیلی قشنگ دیدم. آن جا که رسیدم، حس کردم بابایم به پیشوازم آمده و هر جا که قدم میگذارم با من همراه است ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۱۵۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۴
شهید «مهرداد هاشمی» از شهدای بسیجی دفاع مقدس استان ایلام است که فروردین ماه ۱۳۶۲ در تپه دوقلو مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید میگوید:پسرم روز سیزده بدر که همه در دامن طبیعت بودند به شهادت رسید و خبر شهادت وی را چهاردهم فروردین به ما دادند. در واقع مهرداد با شهادتش در این روز، سیزده بدر هر سال را برای ما به یادماندنیتر میکند. در ادامه فیلم این مصاحبه تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۱۵۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۴
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید رحمت الله فارسی میگوید: «رحمتالله یک بسیجی تمام قد بود، هم کار میکرد هم به برادرانش کمک میکرد. برای رفتن به جبهه بیتاب بود. به من میگفت: نگران نباش و راضی به رضای خدا باش.»
کد خبر: ۵۵۱۴۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۴
اندر خاطرات اسارت؛
طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطرهای از دوران اسارت میگوید: هر از گاهی فکری موذیانه به ذهن بعضی از افسرها و مسئولین بعثی اردوگاه برای آزار دادن بچهها خطور میکرد. یک روز همه را طبق عادت و روال همیشگی به خط کردند و دستور دادند که از یک طرف اردوگاه خاکها را به سمت دیگر ببریم. به هر دو نفر یک گونی دادند و میرفتیم پر از خاک میکردیم و یک طرف دیگر خالی میکردیم. کاری کاملاً بیهوده که هیچ عمران و آبادانی بهدنبال نداشت... این خاطره دوران اسارت را در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۵۵۱۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۴
شهید «رضا ملکی» از شهدای نوجوان استان ایلام است که سی امین روز از فروردین ماه 1384 در مسجد حضرت زینب(س) بر اثر انفجار گلوله توپ عمل نکرده در مقابل مسجد حضرت زینب(س) به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پدر گرانقدر شهید می گوید: رضا بیشتر اوقات مؤذن و مکبر مسجد بود و با صدای روحانیش هر غروب محله را پر از فضای معطر اذان میکرد. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۵۱۴۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۰
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با آزاده و جانباز سرافراز «حسن منتظری» به مصاحبه پرداخته است. این آزاده و جانباز سرافراز از روز های سخت اسارت و تشنگی اسرا و پذیرایی با سنگ و چاقو روایت میکند. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۱۴۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۰
«یکی از توصیههای آقای رجایی به ما این بود که سعی کنید آهسته قرآن بخوانید، چون وقتی آهسته میخوانید خودتان بهتر از دیگران که صدای شما را میشنوند به آیات قرآن توجه میکنید و به دل میسپارید ...» ادامه این خاطره از شهید «محمدعلی رجایی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۱۴۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۱۰
در سال گذشته؛
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستانهای استان تهران در حاشیه دیدارهای نوروزی با خانواده شهدا و ایثارگران در شهرستانهای قرچک و ورامین از تولید هزار و ۵۰۰ مستند تاریخ شفاهی والدین شهدا و جانبازان در سال گذشته خبر داد و گفت: مجموعههای قرار عاشقی و آبروی کوچهها از شبکه ۳ و ۵ سیمای جمهوری اسلامی ایران در حال پخش است.
کد خبر: ۵۵۱۴۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۹
برگرفته از داستان طنز دفاع مقدس؛
«رضا میگفت جان من راستش را بگو، تو عامل نفوذی نیستی؟ و من با عربی دستوپاشکسته هم جوابش را دادم که از کجا فهمیدهای؟ ولی، چون از صیغههای مؤنث فعل استفاده کرده بودم زیاد جدی نگرفت ...» آنچه میخوانید گزیدهای از داستان طنز دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۱۳۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۹
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«دم دمای ظهر بود که بیسیم، احمد کاظمی را خواست. پشت خط، آقای رحیم صفوی بود که با آقای کاظمی کلی شوخی کرد و وسط بحث، جدی بهش گفت: بچهات به دنیا آمده احمد! روحیه بچهها خیلی بهتر شد ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۱۳۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۹
پدر شهید «محمدحسین هراتی» نقل میکند: «میگفت: بابا! نمیدونی چقدر خوبه که پدر و پسر با هم بریم با دشمن بجنگیم. اینا رو که دشمن ببینه، روحیهاش ضعیف میشه و باعث میشه شکست بخوره! دلش برای رفتن پر میکشید.»
کد خبر: ۵۵۱۳۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۹
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «حسین خسروی» از شهدای بسیجی استان ایلام است که آذرماه 1365 در منطقه شوش به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید می گوید: «حسین خیلی عاشق امام بود و عکس امام را که روی جلد تمام کتاب هایش بود نشانم داد و گفت مادر من فدایی امامم می شوم». فیلم این مصاحبه در ادامه منتشر می شود.
کد خبر: ۵۵۱۳۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۸
به مناسبت سالگرد شهادت شهید «سید محمود زرگر»، ویژهنامه این شهید گرانقدر شامل زندگی، وصیتنامه، خاطرات، پوستر، اسناد و دستنوشته برای علاقهمندان منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۱۳۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۸
قسمت دوم خاطرات شهید «زینالعابدین همتی»
همرزم شهید «زینالعابدین همتی» میگوید: «هنوز صدایش را میشنوم. وقتی صدای اذان بلند میشود، یاد روزهای پاسگاه زید و صوت زیبای زینالعابدین برایم زنده میشود. روزهایی که برای نماز حرکت میکردیم، نوحه میخواند و ما سینه میزدیم. او با عشق نوحه میخواند و ما را راهی صف نماز جماعت میکرد.»
کد خبر: ۵۵۱۳۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۸
قسمت نخست خاطرات شهید «زینالعابدین همتی»
همرزم شهید «زینالعابدین همتی» میگوید: «منطقه جنوب در پاسگاه زید مستقر بودیم. با صدای صوت خمپاره صد و بیست، همه روی زمین دراز کشیدیم. ترکش به شکمش خورده و شهید شده بود. یکی از بچهها میگفت: شما هم دیدین؟ خمپاره که اومد دیرتر از بقیه روی زمین دراز کشید. سهم غذای امروزش رو هم برنداشت. یعنی میدونست امروز شهید میشه؟»
کد خبر: ۵۵۱۳۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۷