شهید «عبدالحمید نصیری» در انشای خود مینویسد: «با نارنجکی که به کمر خود بستهام، تانکی را منفجر میسازم و آوای شهادت سر میدهم و اگر اسیر شدم، صدامیان میتوانند دستان و پاهایم را به زنجیر بکشند، اما زبان مرا هرگز.»
همرزم شهید «عبدالحمید نصیری» نقل میکند: «زخم پایش عمیق بود. سرم را نزدیک صورتش بردم. آهسته پرسیدم: «چطور هستی؟ میتونی مقاومت کنی؟ عبدالحمید با وجود درد زخم آرپیجی روی پا و پشت داشت، اذان میگفت. لحن زیبا و صوت دلنشین اللهاکبرش وجودم را آرام کرد.»
برادر شهید «عبدالحمید نصیری» نقل میکند: «عزیز دردانه مادر بود. از تصمیمش برایمان حرف زد. خندهمان گرفت. یک کمی هم جا خوردیم. گفتم: عبدالحمید! تو نمیگذاری مامان تنهایی بره مسافرت. حالا خودت داری میری جبهه؟»
در دستنوشتههای شهید «عبدالحمید نصیری»آمده است: «دوست خوب کسی است که هرگز نماز خود را ترک نکرده و به اصول و عقاید اسلامی ایمان داشته باشد و طبق دستورات قرآن عمل کند.»
شهید «عبدالحمید نصیری» ششم فروردین ۱۳۴۷ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. کتابها و مجلههای مذهبی از قم میگرفت و مطالعه میکرد. در مرداد ۱۳۶۲ به عنوان بسیجی به کردستان اعزام شد. ششم شهریور ۱۳۶۲ با حمله شبانه ضد انقلاب، سنگرش هدف آرپیجی قرار گرفت. نزدیکیهای اذان صبح، عبدالحمید آخرین اذانش را زیر لب زمزمه کرد و به دیدار حق شتافت.
شهید «سید محمد میرکمالی»در وصیتنامهاش مینویسد: «امام(ره) را تنها نگذارید و همیشه اگر میخواهید رستگار باشید با امام(ره) باشید تا در ظلمت و تاریکی و جهل و نادانی نیفتید و بدانید که همیشه غالب هستید.»
پدر شهید «سید محمد میرکمالی» نقل میکند: «انگار ناراحتیش نمیخواست تمام بشود. بهش گفتم: پاشو لباس بپوش! شناسنامهات رو بردار بریم! یک ربع نشد پایگاه بسیج بودیم. داشت زیر لب چیزهایی میگفت. گفت: نذر کردم؛ داشتم میگفتم: یا اباالفضل(ع) دستم به دامنت، ببینم چه کار میکنی!»
به مناسبت سالروز شهادت شهید «محمدرضا منتخبی» دستنوشته این شهید گرانقدر برای علاقهمندان منتشر میشود. در گزیدهای از دستنوشتههایش در وصیتنامهاش میخوانیم: «همه شما عزیزان را به پیروی از امام امت سفارش میکنم. پیروی از ایشان را سعادت و مخالفت با ایشان را مخالفت با رسولالله و خدا میدانم.»
شهید «محمدرضا منتخبی» در وصیتنامهاش مینویسد: «جهاد و شهادت در راه خدا برای همیشه و برای هرکسی نخواهد بود اما سعادت جهاد در راه خدا فعلا نصیب ملت ایران شده و ما باید قدر این نعمت را بدانیم.»