نوید شاهد سمنان - صفحه 41

نوید شاهد سمنان

مراسم سوگواری اربعین حسینی در سمنان برگزار می‌شود

مراسم سوگواری ایام پایانی ماه صفر به مدت پانزده شب در مهدیه اعظم سمنان برگزار می‌گردد.

شهید «محمدباقر فخری» در قاب تصویر

به مناسبت سالروز شهادت شهید «محمدباقر فخری»، تصاویر این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

انگار ترکش‌ها ماموریت دیگری داشتند

شهید «محمدباقر فخری» در مصاحبه خود نقل می‌کند: «چیز عجیبی که می‌دیدم این بود که گلوله‌های خمپاره دشمن، با فاصله کمتر از ده متر به زمین می‌خوردند و منفجر می‌شدند. انگار ترکش‌های آن‌ها مأموریت نداشتند که به ما بخورند.»
قسمت نخست خاطرات شهید «محمدباقر فخری»

راز نذر حضرت ابوالفضلش را پس از شهادتش فهمیدم

مادر شهید «محمدباقر فخری» نقل می‌کند: «سراسیمه به منزل آمد. مبلغی پول به من داد و گفت: بی‌زحمت این پول رو ببرین بندازین توی صندوق حضرت ابوالفضل. وقتی برگشتم حمام بود. وقتی راز آن پول و حمام کردنش را فهمیدم که خبر شهادتش را شنیدم.»

می‌خواهم در راه امام زمانم خدمت کنم

پدر شهید «محمدباقر فخری» نقل می‌کند: «گفت: باباجان! اگه اجازه بدین من برم و در راه امام زمان خدمت کنم، منم قول می‌دم دعا کنم که امام زمان شما رو کمک کنه که هیچ‌وقت نیازمند مردم نشین.»
قسمت دوم خاطرات شهید «محسن ناظمیان»

شجاعت مثال زدنی، به بزرگی نجات یک انسان

هم‌رزم شهید «محسن ناظمیان» نقل می‌کند: «هربار که با سینه‌خیز خود را جلو می‌کشاند، یک قدم از دشمن دورتر می‌شدند. لحظات به اندازه تمام سنگریزه‌هایی شده بود که در سینه محسن فرو می‌رفت. بالاخره آخرین بار هم با یک دست بر زمین فشار داد و با یک خیز، خود و مجروح را کشاند پشت خاکریز. خیز بلندی بود، به بزرگی نجات یک انسان.»

یادی از شهید «حسین فوادیان» در قاب دوربین/ قسمت دوم

به مناسبت سالروز شهادت شهید «حسین فوادیان»، تصاویر این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
قسمت نخست خاطرات شهید «محسن ناظمیان»

پناه بی‌کسان بود

برادر شهید «محسن ناظمیان» نقل می‌کند: «محسن کاسه را جلوی پیرمرد نگه داشت. گفت: خیالتون راحت! دیگه نمی‌ذارم کسی اذیتتون کنه. کاسه هنوز در دست محسن مانده بود. کاسه چشم پیرمرد پر از آب شده بود. معلوم نبود گریه‌اش از درد بود یا شوق یافتن پناهگاهی تازه.»

برای اعتلای انقلاب و کشورمان خون می‌دهیم

شهید «محسن ناظمیان» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «اینک انقلابمان و اعتلای کشورمان در یک موقعیت حساس قرار گرفته است که با تزریق خونمان در شریان‌های انقلاب، شاید بتوانیم کمکی به این انقلاب کرده باشیم.»

گریه‌اش با خنده دیگران یکی شده بود

شهید «محسن ناظمیان» بیست و هشتم دی‌ماه سال ۱۳۳۹ در روستای اعلای سمنان به دنیا آمد. گریه‌اش با خنده دیگران یکی شده بود. پس از پایان خدمت سربازی در آزمون «تربیت معلم» در رشته تربیت‌بدنی شرکت کرد. وی سرانجام هفدهم مرداد ۱۳۶۲ به شهادت رسید.

شهید با شهادتش متولد می‌شود

به مناسبت سالروز شهادت شهید «محمد سلطان‌حسینی» دست‌نوشته این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود. در گزیده‌ای از دست‌نوشته‌هایش در وصیت‌نامه‌اش می‌خوانیم: «شهادت، انسان را از مرگ نجات می‌دهد، چرا که شهید با شهادتش تازه متولد می‌شود و به «احیاء عندربهم یرزقون» می‌رسد.»

غسل شهادت لازمه!

پدر شهید «محمد سلطان‌حسینی» نقل می‌کند: «تظاهرات پشت تظاهرات برگزار می‌شد. وقتی وسایل حمام را برمی‌داشت، پدر می‌دانست که می‌خواهد بیرون برود. گفت: چه خبره هر صبح حموم می‌کنی؟ محمد گفت: تظاهراته، ممکنه هر لحظه تیر بخوریم، پس غسل شهادت لازمه.»

شهادت، اسلام را از انزوا و سقوط نجات می‌دهد

شهید «محمد سلطان‌حسینی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «تاریخ پرافتخار چهارده قرن مبارزات خدایی اسلام، نشانگر این واقعیت است که عنصر شهادت توانسته در حساس‌ترین مواقع، اسلام اصیل را از انزوا نجات دهد و یا آن را از سقوط برهاند.»

مجالس را با کلام خدا نورانی می‌کرد

استاد قرآنِ شهید «محمد سلطان‌حسینی» نقل می‌کند: «دو زانو رو به قبله نشست. شروع به خواندن کرد. سکوت بر مجلس حاکم شد. صدایی جز صدای محمد به گوش نمی‌رسید. چند آیه که خواند، یکی صدایش را بلند کرد: برای سلامتی‌اش صلوات بفرستین! از آن به بعد محمد، قرآن‌خوان جلسات شد.»

کلیپ/ اسرای ایرانی در دوران اسارت باهم متحد و همدل بودند

در این کلیپ آزاده سرافراز «محمدتقی فتحعلیان» از اتحاد و همدلی اسرای ایرانی در دوران اسارت سخن می‌گوید.

پوستر شهدای غریب در اسارت استان سمنان منتشر شد

نوید شاهد استان سمنان به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به وطن، پوستر شهدای غریب در اسارت این استان را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
گفتگو با آزاده و جانباز ۷۰درصد دفاع مقدس «فریدون همتی»/ قسمت دوم

با شهدایمان عهد بستیم کربلا را بدون صدام زیارت کنیم

آزاده «فریدون همتی» گفت: «وقتی به ما گفتند: چرا به زیارت کربلا نمی‌روید؟ مگر شما عاشق کربلا نبودید و به خاطر امام حسین(ع) نمی‌جنگیدید؟گفتیم: بله درست است ما عاشق اباعبدالله(ع) هستیم، اما ما با شهدایمان عهد بستیم کربلا را بدون صدام زیارت کنیم و تا صدام هست به کربلا نرویم.»

ما را به زیارت امامی بردند که به خاطر عزاداری‌اش شکنجه می‌شدیم

آزاده گرانقدر «سهمی» نقل می‌کند: «گفتیم: چرا در رفتار و عملتان تناقض دارید؟! به‌خاطر عزاداری در شب عاشورا این همه شکنجه شده، زندانی کشیده‌ایم، حالا می‌گویید به زیارت امامی برویم که ما برایش عزاداری می‌کردیم؟!»
قسمت دوم خاطرات شهید «یدالله شوریابی»

هوای کربلا به سرم زده

فرزند شهید «یدالله شوریابی» نقل می‌کند: «گفتم: بابا! تا یک ماه دیگه سربازی من تموم می‌شه و می‌یام پیش مامان، خواهر و برادر‌ها هستم بعد تو برو! حرفش این بود که نمی‌توانم. پرسیدم: چرا؟ جواب داد: هوای کربلا به سرم زده.»
خاطره‌نگاری جانبازان

شکنجه به‌خاطر نصب عکس امام خمینی(ره) در اردوگاه/ فیلم

نوید شاهد استان سمنان به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن اسلامی، خاطرات شفاهی آزاده و جانباز دفاع مقدس «کمال رضیان» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
طراحی و تولید: ایران سامانه