حسین خزایی
دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۹
هرگز ميان دولت و ملّت شكاف نيست شمشير ،تا هميشه درون قلاف نيست


سرويم و سر براي تبر! خم نمي­كنيم

هرچند بشكنيم، كمر خم نمي­كنيم

تحريم‌ها اراده ي ما را نكشته است

اميدمان به لطف خدا را نكشته است

با اينكه در مقابلمان سدّ نيل هست

امّا هنوز! بابت رفتن دليل هست

ازجهل نيست، سينه ي مان چاك مانده است

كلّي پلاك گمشده در خاك مانده است

سيصد هزار! داغ جوان ديده­ايم تا

در باغ سبز، رقص خزان ديده­ايم تا

ناموسمان غنيمت دشمن نگردد و

سرچشمه ي فرات، سِترون نگردد و

برچسب اهل كوفه نگيرد، جبينمان

حتّي شده به قيمت جان، پاي دينمان...

احوال جبهه گرچه همانند خندق است

غالب علي­ست،چون كه علي حقّ مطلق است

ما ديده­ايم ... عاقبت اعتماد را

آينده ي توافق با حزب باد را...

با قطع نامه كاسه ي سم خورده ايم ما

كافي ست! هرچه چوب حَكم خورده ايم ما

وحدت گزينه اي­ست كه بر روي ميز ماست

تيم مذاكرات، امين و عزيز ماست

سرباز ما به توپ و تشر، جا نمي­زند

زير قرارداد بد امضا نمي زند

هرگز ميان دولت و ملّت شكاف نيست

شمشير ،تا هميشه درون قلاف نيست

بيرون بيار از كمرت ذوالفقار را

با خون بشوي از وجناتش غبار را

نگذار تا شرافتمان را قُرق كنند

خدّام مست كعبه خرافات اُق كنند

ماها زمين­فروش و زمان­گير نيستيم

ما عاشقيم، در پي تذوير نيستيم

ردّ گلوله بر تن ما اتّفاق نيست

اين­جا به هيچ وجه، شبيه عراق نيست

امر ولي مثابهِ تكليف عيني است

بي شك! امام خامنه اي هم خميني است

از فرط بغض و داغ جگر موج مي­زنيم

لب تر كند، به سوي خطر موج مي­زنيم

هيهات منا الذله شعور و شعار ماست

مردن، براي فتح هدف افتخار ماست

آرامش عشيره ي بي تاب مي رسد

عباس، با دو مشك پر از آب مي رسد

منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده