کرامات شهیدان؛(61) مژده وصل
شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۰۲
بدان که اين موها به خون سرم خضاب مي شود و همين طور هم شد. وقتي پيکر غرق به خون حاجي را آوردند سر و صورت او آغشته به خون او شده بود...
نوید شاهد، بار آخري که حاجي از جبهه به فريدون کنار آمده بود و موهاي سر و ريش او بلند شده بود به او گفتم: برو سر و صورتت را اصلاح کن. گفت مي خواهم با حنا موهايم را خضاب کنم. وقتي به او گفتم من از رنگ قرمزي که حنا به موهايت میدهد خوشم نمي آيد .
گفت: پس بدان که اين موها به خون سرم خضاب مي شود و همين طور هم شد. وقتي پيکر غرق به خون حاجي را آوردند سر و صورت او آغشته به خون او شده بود.
حاج حسين قبل از شهادت حر ف هايي زد که باعث تعجب همه ما شد. قبل از عمليات به ما گفت من ديگر پير شده ام موهاي من سفيد شده است و نياز به مرخصي دراز مدت دارم. آن موقع همه با تعجب حرف هاي حاجي را شنيدند چون سابقه نداشت اين گونه با کسي سخن بگويد. ولي او از شهادت خود اين گونه ما را با خبر می کرد.
گفت: پس بدان که اين موها به خون سرم خضاب مي شود و همين طور هم شد. وقتي پيکر غرق به خون حاجي را آوردند سر و صورت او آغشته به خون او شده بود.
حاج حسين قبل از شهادت حر ف هايي زد که باعث تعجب همه ما شد. قبل از عمليات به ما گفت من ديگر پير شده ام موهاي من سفيد شده است و نياز به مرخصي دراز مدت دارم. آن موقع همه با تعجب حرف هاي حاجي را شنيدند چون سابقه نداشت اين گونه با کسي سخن بگويد. ولي او از شهادت خود اين گونه ما را با خبر می کرد.
راوی: همسر سردار شهيد حاج حسين بصير
منبع: لحظه های آسمانی کرامات شهیدان(جلد دوم)، غلامعلی رجائی 1389
نشر: شاهد
نظر شما