تصاویر تلخ مرگ زن و بچههای بیگناه حلبچه هر روز در ذهنم مرور می شود
غلامعباس جعفری هنوز هم پس از گذشت سالها، تصاویر تلخ شیمیایی شدن مردم بیگناه کُرد در شهر خُرمال، حلبچه در عملیات والفجر 10 را خوب به خاطر میآورد و هر تصویری که در ذهنش نقش میبندد را به زبان میآورد.
این رزمنده دفاع مقدس تعریف کرد: من در عملیات بدر، بصورت سطحی مجروح شدم اما همرزمانم به شدت مجروح و دچار سوختگیهای شدیدی شدند و در نهایت به بیمارستانهای استانهای دیگر منتقل شدند. اما در عملیات والفجر 8 من هم به شدت مجروح و شدیدا شیمیایی شدم به حدی که اصلا بینایی نداشتم. من را درحالیکه نمیتوانستم چشمانم را باز کنم، به بیمارستان امام حسین (ع) تهران آوردند اما به علت کمبود جا، در ورزشگاه آزادی بستری شدم.
وی ادامه داد: در بیمارستان که بودم چند نفر از پرستاران صحرایی جنوب، همتختی من بودند. آنها هم مجروح شده و آنقدر سوخته بودند که دامن به تنشان بود. باوجود اینکه من شیمیایی شده بودم و چشمانم باز نمیشد، احساس میکردم من از آنها خیلی بهتر هستم.
اثرات فاجعهبار حملات شیمیایی بر مردم شهرهای مرزی جنوب غرب
جعفری، اشاره کرد: حمله شیمیایی عراق در عملیات والفجر 8، صدمات خیلی زیادی داشت. مجروحان این عملیات شدیدا سوختند، نابینا شدند، بیاختیار آب از چشمانشان میآمد و تمام بدنشان تاول زده بود. در عملیات کربلای 5 هم شدت حملات همینطور بود. در واقع ابتدا دشمن از چند محور سیم خاردار و مین رزمندگان اسلام عبور کرد و قرارگاهها را به تصرف خود درمیآورد. اما پس از چند عملیات آبی و خاکی با رشادت رزمندگان اسلام بازمیماند و وقتی میدید که نمیتواند بر ما غلبه کند، عقب میکشید و حمله شیمیایی را آغاز میکرد. دشمن در عملیات والفجر 10 در شهر حلبچه و خُرمال هم حملات شیمیایی را با همین شدت آغاز کرد تا مانع از پیشروی رزمندگان اسلام شود.
سیانور و مرگ تلخ بچههای زیر 12 سال
این جانباز شیمیایی درباره بمباران با ماده سیانور در منطقه
حلبچه خُرمال عراق گفت: وقتی دشمن بمبهای شیمیایی را به سمت مردم پرتاب میکرد،
اصلا هیچ رحمی نداشت و برایش فرقی نمیکرد که چه کسانی مورد هدف این بمبها قرار میگیرند؛
زن، بچه، پیر و جوان برایش یکی بود. در فتح سد سلیمانیه عراق، شهر و روستاهای این
منطقه به تصرف ایران درآمده بودند. مردم شهر و روستاهای این منطقه از ترس حملات
صدام به ایران پناه میآوردند تا در امان باشند اما دشمن برای اینکه همه را از پای
درآورد، با سیانور حمله میکرد. من در میان مردم بودم و یادم هست که چگونه زن و
بچههای بیگناه، با استنشاق گاز سیانور مثل مُرغ پَرکنده، بال بال میزدند. سیانور
روی بچههای زیر 12 سال سریعتر اثر میگذاشت و بچه درحالیکه زبانش از دهان بیرون
میافتاد، جان میداد.
تصویر تلخ مرگ زن و بچه و بیخبری مَرد
وی تصویر تلخی که در ذهنش نقش بست را بیان کرد و گفت: یادم میآید یک جیپ لاندرور درحال فرار به سمت ایران بود. زن و بچهای که پشت جیپ نشسته بودند در اثر گاز سیانور مرده بودند و مَرد با سرعت رانندگی میکرد تا زن و بچهاش را نجات دهد درحالیکه از مرگ آنها در پشت ماشین بیخبر بود. فقط با سرعت گاز میداد تا از منطقه خطر دور شود.
بمباران دامنههای کوه
جعفری، رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: منطقهای در والفجر 10 که پیش از تصرف ما، منطقه تفریحی صدام بود را به یک بیمارستان صحرایی تبدیل کردیم و به درمان مصدومان ایرانی و عراقی مشغول بودیم. آنقدر تعداد مصدومان زیاد بود که نمیتوانستیم همه را به بهداری برسانیم. خیلی از بچهها جلوی چشمانمان جان دادند. مجبور بودیم مُردهها را از ماشین پیاده کنیم و زندهها را سوار کنیم تا شاید یکی زنده بماند. برخی از مردم از دامنههای کوه به سمت ایران فرار میکردند که ناگهان کوه هم به وسیله هواپیماهای عراقی بمباران شیمیایی شد و مردم شهر و روستا همراه با دامهایشان از بین رفتند. صدام به هیچکس و هیچ چیز رحم نمیکرد و برای اینکه نگذارد مردم کُردستان عراق به ایران پناه بیاورند، با سیانور حمله میکرد.
مردم خُرمال به خاطر پناه آوردن به ایران، بمباران شدند
این جانباز دفاع مقدس در مورد بمباران منطقه سردشت و خُرمال نیز گفت: من هنوز هم هواپیماهایی که سیانور را بر سر هموطنانمان میریختند به خاطر میآورم. میدیدم که انسانها لابهلای دامها و مرغ و خُروسها، بال بال میزدند و جان میدادند. کینه صدام از مردم کُرد ایران، به این خاطر بود که کُردهای باغیرت از دشمنیهای صدام حمایت نکردند. به همین خاطر مردم بیگناه سردشت را بمباران شیمیایی کرد. مردم کُردنشین کشور ما به خاطر اینکه از سرزمین خود دفاع کردند و شهر و روستاهایشان را خالی نکردند و در برابر دشمن مقاومت کردند، بمباران شیمیایی شدند. مردم سردشت به خاطر ایمان و غیرت خود در خانههایشان از بین رفتند و هیچ سازمان و نهاد بینالمللی لب نگشود تا از آنها دفاع کند.
مردم کُرد، در خانههای خود ماندند و از سرزمین میهن اسلامی دفاع کردند
وی ادامه داد: مردم شهر و روستاهای منطقه کردنشین با غیرت و ایمان از سرزمین خود تا آخرین لحظه دفاع کردند و خانه های خود را خالی نکردند و همینطور مردم شهر سردشت با شجاعت و با ایمان برای رضای خدا از سرزمین میهن اسلامی دفاع کردند. دشمن بعثی از خدا بیخبر به وسیله توپهای دوربُرد و نیروی هوایی، مردم با ایمان خوب کُرد را که در خانههای خود زندگی میکردند بمباران شیمیایی کرد تا بلکه مردم شهر و روستا را خالی کنند اما این مردم خوب و باایمان تا آخر جنگ در خانههای خود ماندند و از سرزمین میهن اسلامی دفاع کردند .
گفتگو از فرزانه همتی/