خاطره شهدا - صفحه 3

خاطره شهدا
شهیدی که جای همسنگرانش نگهبانی می داد

شهیدی که جای همسنگرانش نگهبانی می داد

نوید شاهد_شهید محمد کهن مو در بين دوستانش به‌ صداقت، شوخ طبعي و خوش اخلاقي مشهور بود. به‌رغم اينكه نگهبان نبود ولي با ايثارگري به جاي همسنگران خود نگهباني مي‌داد. در ادامه روایتی از شهید کهن مو از زبان همسنگرش حیدر شفیعی تقدیم حضورتان می کنیم.
شهیدی که از پایان جنگ خبر داشت

شهیدی که از پایان جنگ خبر داشت

نوید شاهد_مادر شهید سید بزرگ صفوی از آخرین دیدار خود با فرزند شهیدش اینگونه نقل می کند: به او گفتم اگر تو به جبهه بروی از این دوری بیمار می شوم و او گفت:تا تو اجازه ندهی من نمی روم و اگر بگذاری من بروم، پایم که به جبهه برسد؛ جنگ تمام می شود.برای آخرین بار که او به جبهه رفت؛ امام (ره) قطع نامه را پذیرفت و جنگ به پایان رسید.

جانباز شهید «محمدعلی ترکاشوند» به همرزمان شهیدش پیوست

نوید شاهد_ صبح روز (سه شنبه) پیکر مطهر جانباز شهید محمدعلی ترکاشوند در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران تشییع و به خاک سپرده شد.
روایت شهیدی که در غسالخانه با مادرش سخن گفت

روایت شهیدی که در غسالخانه با مادرش سخن گفت

نوید شاهد_مادر شهید عبدالرضا معزی از آخرین دیدار پسرش این چنین نقل می کند: بعد از شهادتش برای آخرین بار او را در غسالخانه دیدم خدا را شاهد می گیرم كه دوبار لب عبدالرضا به هم خورد هنوز آن صحنه را فراموش نكرده‌ام.

روایت یکی از آزاده‌ها از حاج سیدعلی‌اکبر ابوترابی/بار اضافه

نوید شاهد - «حاج سیدعلی اکبر ابوتربی» از اسرای دوران دفاع مقدس و ملقب به سیدآزادگان است. گزیده ای از خاطرات او را در سالگرد شهادتش در اختیار مخاطبان قرار می دهیم.
زندگینامه شهید مدافع حرم "سعید قارلقی":

شهیدی که برای دفاع از حرم لحظه‌ای آرامش نداشت

نوید شاهد_ غریب بر پنج سال است که از شهادت شهید مدافع حرم "سعید قارلقی" می‌گذرد. از این رو پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ در ادامه زندگینامه این شهید والامقام را برای علاقه مندان منتشر می‌کند.
روایتی خواندنی از همسر شهید "عزیز ویسی نسب"؛

پاهای زخمی در پوتین

نوید شاهد - "نصرت کریمی" همسر سردار شهید "عزیز ویسی نسب" می گوید: «یکی از روزهای سرد زمستان شهید از جبهه به خانه برگشت و گفت پوتين هايم را از پايم در نياورده ام، من آب گرم آوردم و آرام آرام پوتين ها را از پايش درآوردم پوتين ها به پوست پايش چسبيده و پاهايش زخمي شده بودند.»

پاسدار وظیفه ای که اهل قناعت بود

نوید شاهد - برادر شهید "اسکندر جعفری" در خاطره ای از برادرش اینطور می گوید:یک روز به اتفاق اسکندر و مادرمان در باغمان مشغول حرس کردن درختان و از بین بردن علف های هرز آن بودیم که وقت ناهار رسید.اسکندر که با دوستش مشغول بازی بود نزد ما آمد و گفت : گرسنه ام است.مادرم گفت هیچ چیزی برای خوردن نداریم،الان برایت آب آنار آماده می کنم تا بخوری.با اینکه خیلی خسته بود هیچ اعتراضی نکرد و نان را در آب آنارها ریخت و خورد.

شهیدی که روز شهادت خود را می دانست

نوید شاهد - در خاطره ای از شهيد "حميد شبانپور" نقل شده است: «در سنگر نشسته بودیم، معاون گردان حمید شبانپور و فرمانده گردان حضرت زینب (س) هاشم اعتمادی کنار هم نشسته بودند که...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید "استواری" (4)

در میان باران خمپاره های عراقی

نوید شاهد - شهید "خان میرزا استواری" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «در روزهای اول حمله خرمشهر که مراحل اول را می گذراند. ما پيش روی کرده بوديم، دو نفر از ما من و ابراهيم در ميان عراقی ها گير افتاديم...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
در روایت خاطرات و سیره شهید آزادفلاح روایت شد:

شفا یافته‌ای که مادرش او را راهی جبهه‌کرد

نوید شاهد - شهید «موسی آزادفلاح» از شهدای دوران دفاع مقدس است. مادرش در روایت خاطرات او بیان کرد: «کارت را به او دادم، گفت: مادر، آیا از رفتن من راضی هستی؟ من گفتم: بله عزیزم، شما در کودکی به شدت مریض شده‌ای به حدی که ما به طور کامل از همه جا قطع امید کردیم و من به لطف خدا، به امام حسین (ع) متوسل شدم و ایشان شفای شما را به زودی دادند، الان هم جبهه، جبهه حسین است و راه حسین است و شما باید در این راه قدم بگذارید.»
در روایت از شهیدنجفی مطرح شد:

حماسه دو هم‌بازی در فکه

نوید شاهد - شهید "مصیب نجفی" از شهدای دوران دفاع مقدس است. در روایت از این شهید بیان شده است: « او و دوست صمیمی و هم‌بازی کودکی‌اش طی عملیات والفجر دو به شهادت رسیدند.»
خاطره

قرعه شهادت در سفره هفت سین

نوید شاهد-خاطره قرعه کشی شهادت در سفره هفت سین، خاطره ای است شنیدنی که تنها یازده روز پس از اتفاق افتادنش، شهید گلاب علی حسین زاده به شهادت رسید.

زنان در پیروزی انقلاب اسلامی، نقش مؤثر و پررنگی داشته اند

نوید شاهد - "زهره رستمی" مدیرکل امور زنان و خانواده استانداری کرمانشاه، گفت: «زنان تاریخ ساز ایران اسلامی به خصوص شیرزنان خطه دلاوری و ولایت مدار کرمانشاه، همواره پای انقلاب و ارزش های آن ایستاده اند که نمونه آن تقدیم یک هزار و 100 شهید است که امروز ما یاد و خاطره این عزیزان را گرامی می داریم.»
در سیره و خاطرات "شهید ابوالفضل قصابی" مطرح است:

مردِ شانزده ساله والفجر یک و هجرانی 9ساله

نوید شاهد - شهید «ابوالفضل قصابی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در حالی‌که شانزده سال بیش نداشته‌است در عملیات والفجر یک جاویدالاثر می‌شود. نوید شاهد البرز در سالگرد شهادت این شهید نگاهی به سیره و خاطراتش دارد.

فاتح بستان و وصلتی بهشتی

نوید شاهد - شهید "محمود شاه‌بختی" از شهدای دوران دفاع مقدس است. او از فاتحان بستان است که مادرش می‌گوید وقتی به او اصرار می‌کردیم ازدواج کن، می‌گفت: «من حوریه‌ای را انتخاب کردم که بالاخره با او در بهشت وصلت خواهم‌کرد.»
شهید مصطفی ملاحسنی؛

نخستین ستاره آسمان انقلاب در اشتهارد

نوید شاهد - "شهید مصطفی ملاحسنی" از شهدای دوران دفاع مقدس است. در روایت زندگی و خاطرات او آمده است که آتش گلوله‌ها زبانه کشید و پیکر مصطفی ملاحسنی هدف قرار گرفت. اولین شهید انقلاب اسلامی از دیار مردخیز اشتهارد بود.
در خاطرات شهید آزادفلاح روایت می‌شود؛

قابی دیگر روی دیوار

نوید شاهد - "شهید عباس آزادفلاح" از شهدای دوران دفاع مقدس است. در روایتی از او بابیان دوستش آمده است: «چند ماه بعد که از جبهه برگشتیم و به مرخصی آمدم، سری هم به پایگاه زدم. در سالن کوچک آنجا پر بود از عکس شهدای پایگاه و چند پرچم یا حسین و یا ثارالله و پوسترهای جبهه و یک عکس دیگر هم به آن قاب‌های روی دیوار اضافه شده بود: شهید عباس آزادفلاح»

ساواک در پی سربازی در رکاب شاه / بخش اول

نوید شاهد - مجموعه خاطرات پیش رو، بخش اول روایت هایی از سرباز و مبارز انقلابی «شهید محسن مباشر کاشانی»، مبارزی که برای انقلاب در آبستنگاه حوادث و در دل خطر از جان خود مضایقه نداشت.
خاطرات شهدا؛

مهربانی و صداقت شهید "عبدالله اسلامی"

نوید شاهد -همسر شهید "عبدالله اسلامی " در خاطره ای ازهمسرش اینطور می گوید: «برای فرزندانم پدر خوبی بود و برای من نیز همسر خوب و با صداقتی بود. آخرین بار قبل از رفتن نزد ما آمد و با بچه ها  خیلی بازی کرد، صورتشان را بوسید. سپس رفت گوشه ای نشست و به من و بچه ها زل زد و نگاه کرد. دلش گرفته بود»
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه