نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
روزهای گرم تابستان 1360 یواش یواش فرا می رسید.من با قبولی در کلاس اول دبستان در فکر طی کردن تعطیلات تابستانی بودم.
کد خبر: ۳۹۵۵۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۵

خط ایثار (8)
خدا را همان طور عبادت کنید که اهل نیاز هستید، مبادا از روی حرف و زبان خدا را عبادت کنید.
کد خبر: ۳۹۵۵۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۴

صبر پدران شهدا در فراق فرزندان ستودنی است
اعتقاد به این دارم که انسان برای دین خود ، اعتقادات خود، شرف خود و تمامیت ارضی کشور باید از هیچ کوشش دریغ نکند و جان ناقابل خود را تقدیم کند و چه
کد خبر: ۳۹۵۵۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۴

در سالروز شهادت شهید مهرداد قاجاری
مادر شهیدکه باشی زینب (س)را درک میکنی / همسر شهید که باشی زینب(س)را درک میکنی / اما امان از روزی که دختر شهید باشی و همسنِ رقیه ۳ ساله.... / شاید درکش برایت سخت باشد/ نمیدانی بابایت کجاست فقط میخواهی باشد ....
کد خبر: ۳۹۵۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۴

خط ایثار (7)
خدا را شکر می کنم که به من لیاقت داد تا میان این بچه های خوب، یعنی فرشته های روی زمین (بسیجی ها) بیایم و خودم را بسازم.
کد خبر: ۳۹۵۵۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۴

یاد یاران
جنگ جنگ است و عزت وشرف میهن ما نیز در گرو همین مبارزات است امام خمینی
کد خبر: ۳۹۵۵۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۴

پاسداشت شهدای مدافع حرم (13)
شهید علی عسگری متولد 1362 بود و امروز افتخار شهر خود و ستاره ای درخشان در آسمان مظلومیت تشیع است.
کد خبر: ۳۹۵۵۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۴

پاسداشت شهدای مدافع حرم (12)
آقا سید مهدی این گونه نبود. کافی بود که حضرت آقا در یک سخنرانی این عمار بگویند. همین کافی بود که ایشان و سایر شهدای هم چون ایشان، بلند لبیک یا خامنه ای بگویند.
کد خبر: ۳۹۵۵۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۴

14 روز مانده به شهادت
جگرم می سوخت حاج خانم و حاج آقا که مُهر افتخار شهادت دو فرزند را برپیشانی داشتند و حالا باید خبر مفقودی حاج جواد را مخفی میکردم خدا می داند چه ساعاتی بر من گذشت...
کد خبر: ۳۹۵۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۳

خاطراتی بسیار زیبا از شهید علی اوغان با موضوع حجاب
این حجاب ارزش دارد، چون تو آن را با فکر انتخاب کردی، نه از روی اجبار
کد خبر: ۳۹۵۴۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۳

14 روز مانده به شهادت
جگرم می سوخت حاج خانم و حاج آقا که مُهر افتخار شهادت دو فرزند را برپیشانی داشتند و حالا باید خبر مفقودی حاج جواد را مخفی میکردم خدا می داند چه ساعاتی بر من گذشت...
کد خبر: ۳۹۵۴۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۳

کتاب شهدای روحانیت نجف آباد، زندگی نامه 29 تن از شهدای حوزه علمیه نجف آباد را که در لباس مقدس روحانیت به درجه رفیع شهادت نائل گشتند را به رشته تحریر در می آورد.
کد خبر: ۳۹۵۴۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۳

زمستان سردی بود، آن روز از همه ی روزها هوا سردتر و شکننده تر بود. صبح قبل از آمدنم به اداره جهاد سازندگی علی را به محل اعزام جبهه بدرقه کرده بودم.
کد خبر: ۳۹۵۴۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۳

وقتی در آمریکا زندگی می کرد، متوجه شد مسلمانان به ویژه ایرانی ها همان گوشتی را مصرف می کنند که بقیه ی آمریکایی ها می خوردند.به فکر ذبح شرعی و اسلامی افتاد.
کد خبر: ۳۹۵۴۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۳

عروج عاشقانه شهید «امید علی و ایرج آموخت» از آن جمله است. پدر و پسری که ماهها در جبهه های جنگ تحمیلی حضور داشتند و کمتر یکدیگر را می دیدند، اما در آخرین فصلی که تصمیم گرفتند با هم و در یک جبهه، به جنگ با دشمنان انقلاب اسلامی بروند، در آغوش هم به شهادت رسیدند.
کد خبر: ۳۹۵۴۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۳

چیدن سپیده دم کتابی است که بر اساس خاطرات ی از شهدای روحانی استان اصفهان نوشته شده است.
کد خبر: ۳۹۵۴۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۲

شبی در منزلشان بودیم. به اصرار برای شام ماندیم. آخر شب هم نگذاشت به منزل برگردیم. همان جا خوابیدیم.
کد خبر: ۳۹۵۴۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۲

خاطراتي از دفتر خاطرات خود شهيد اسداله کردی
نوید شاهد لرستان:اين جا زندگي بوي ديگري دارد.در اين جا همه و همه مسائل را طور ديگري مي بيني هدف خدا، راه خدا، زندگي براي خدا -بودن براي خدا -و كشته شدن در راه خدا
کد خبر: ۳۹۵۴۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۲

هميشه مي گفت : جلو من مي روم چون من سادات هستم همه پشت من بيايند و هيچ کس هيچ چيز نمي شود چون جدم کمک مي کند و ما همه پشت او مي رفتيم و کسي حتي خون دماغ هم نشده بود او هميشه براي ما مظهر شجاعت دل بود حالا ما چه کنيم يا زهرا و همه ناراحت بودند
کد خبر: ۳۹۵۴۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۲

بعد از اینکه وضع جسمی‌ام بهبود پیدا کرد و پای مصنوعی برایم گذاشتند، دوباره به جبهه رفتم و در مهندسی رزمی با حاج مهدی زندی، کار کردم.
کد خبر: ۳۹۵۴۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۲