مادر شهید «حمیدرضا اکرم» نقل میکند: «گفتم: امروز حمیدرضا اذیتت نکرد؟ گفت: نه خالهجون! اول رفتیم بهشت زهرا امام رو اونجا دیدیم. این بچه از اشتیاق داشت پر درمیآورد. اصلاً روی پاهاش بند نبود.»»
کد خبر: ۵۵۸۵۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۲
شب خاطره غربِ خون، یادواره چهلمین سالگرد شهادت 28 شهید نوجوان و جوان یزدی در جبهه غرب شنبه 22 مهر 1402 در یزد برگزار می شود. نوید شاهد یزد تیزر این مراسم را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۵۸۵۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۲
خاطرهای از شهید «فریدون سالاری»
همسر شهید تعریف میکند: «از من خواست تا با خلوص نیت دعا کنم تا خداوند شهادت را نصیبش کند و تا آخرین لحظه از زندگی پر برکت خود، از ارزشهای میهن اسلامی دفاع کرد.»
کد خبر: ۵۵۸۴۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۲
قسمت سوم خاطرات شهید «مهدی بهرامی»
همسر شهید «مهدی بهرامی» نقل میکند: «میگفت: طیبه! من سه آرزو داشتم؛ یکی ازدواج با تو بود که بهش رسیدم. دومی استخدامی سپاه بود که آن هم بعد از ازدواجمان محقق شد. اما تو سیدی، دعا کن تا به سومیش هم برسم؛ سومین آرزویم شهادته!»
کد خبر: ۵۵۸۴۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۹
خاطرهای از شهید «علی زیبارو»
فرزند شهید تعریف میکند: «پدرم گفت خون ما رنگینتر از خون نازدانههای اباعبدالله(ع) نیست و ما باید بمانیم تا به دشمنان ثابت کنیم ما مدافع انقلاب و اسلام هستیم.»
کد خبر: ۵۵۸۴۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۸
خاطرهای از شهید «حسین غریبزاده»
خواهر شهید تعریف میکند: «پدر شهید گفت «نه پسرم، این حرف را نزن، برو خدا به همراهت باشد، من تو را اولش به خدا و بعدش به خودت میسپارم، مواضب خودت باش»، وقتی میرفت انگار تمام دنیا را به او داده بودند.»
کد خبر: ۵۵۸۴۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۸
مادر شهید «ایرج کنشلو» نقل میکند: «آمد پیشم و گفت: پیش من نمییای؟ گفتم: مریض بودم، دلم میخواست بیام، اما نتونستم. گفت: مادر! همیشه که تو نباید به من سر بزنی، یکبار هم من مییام، اشکالی نداره.» نوید شاهد سمنان به مناسبت هفته فراجا، خاطرات این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۵۸۳۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۷
خاطرهای از شهید «محمد زمانی»
پدر شهید تعریف میکند: «شهید قلبی مهربان، شجاع و بیباک داشت، به نقل همسنگران و همرزمانش، او مرد جنگ و فن بود.»
کد خبر: ۵۵۸۳۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۷
خاطرهای از شهید «حسین سالاری»
همرزم شهید تعریف میکند: «یک روز پشت سنگر در یک منطقه باز ایستاده بودیم که شهید به من گفت «تو چایی درست کن و من میروم نماز بخوانم»، همان لحظه یک خمپاره وسط منطقهای که ایستاده بودیم افتاد.»
کد خبر: ۵۵۸۳۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۶
خاطرهای از شهید «خلیل بارانیزاده»
پدر شهید تعریف میکند: «خیلی خوشحالم که پسرم در راه خدا شهید شده است و امیدوارم در روز قیامت نزد حضرت زهرا(س) مایه سرافرازی ما گردد.»
کد خبر: ۵۵۸۳۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۶
قسمت دوم خاطرات شهید «مهدی بهرامی»
پدر شهید «مهدی بهرامی» نقل میکند: «هنگام نماز خیلی نزدیک او نمیشدم؛ آخه در قنوت نمازهایش همیشه از خدا شهادت را طلب میکرد. ما به او میگفتیم: مهدی! این قدر این دعا رو نخون! موهای تنمون سیخ میشه!»
کد خبر: ۵۵۸۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۵
خاطرهای از شهید «محمد قربانی بجگان»
همسر شهید تعریف میکند: «شهید خیلی نیکوکار بود، مخفیانه و به دور از چشم دیگران به نیازمندان و انسانهای تهی دست کمک میکرد.»
کد خبر: ۵۵۸۳۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۵
همزمان با آغاز بزرگداشت هفته نیروی انتظامی،
همزمان با آغاز بزرگداشت هفته انتظامی، گلزار شهدای شهر قزوین غبارروبی و عطرافشانی میشود.
کد خبر: ۵۵۸۲۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۳
همرزم «شهید قاسم دل خوش بادله» میگوید: دفاع از مملکت و نوامیس را از وظایف شخصی و دینی میدانست و همهی دوستان را در این زمینه تشویق و سفارش میکرد.
کد خبر: ۵۵۸۲۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۲
به مناسبت هفته وحدت،
به مناسبت هفته وحدت، بزرگداشت شهدای اهل تسنن در قزوین برگزار میشود.
کد خبر: ۵۵۸۲۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۲
همسر «شهید حسین قمی تبار چلندری» میگوید: تولد طیبه (فرزند شهید) با تولد امام زمان یکی بود و شب ۱۴ ماه شعبان به دنیا آمد.
کد خبر: ۵۵۸۲۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۱
خواهر «شهید ابراهیم برزگر» میگوید: من و پدرم نشسته بودیم داشتیم رادیو گوش میدادیم که اول در مورد شهدا صحبت کرد و بعد اسامی شهدا را نام میبرد که در این بین اسم ابراهیم را هم خواند.
کد خبر: ۵۵۸۲۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۱
خاطرهای از شهید «علی عوضپور»
مادر شهید تعریف میکند: «پسرم علی رو به رویم مینشست و میگفت «مادر من شهید میشوم، وقتی که شهید شدم برایم گریه نکنید. من غیر از شهادت راهی را نمیشناسم.»»
کد خبر: ۵۵۸۲۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۰
خاطرهای از شهید «حسن رئیسیان بشکردی»
خواهر شهید تعریف میکند: «او تصمیم گرفته بود که به اتفاق دوستانش به جبهه برود اما وقتی این حرف را به من زد در آن لحظه بسیار گریه کردم و با رفتنش مخالفت کردم.»
کد خبر: ۵۵۸۲۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۰
خاطرهای از شهید «ابراهیم عیدیزاده»
مادر شهید تعریف میکند: «او با همهی بچههایم فرق داشت، مرتب نماز شب میخواند. همیشه تو کارهای خانه به من کمک میکرد و ...»
کد خبر: ۵۵۸۱۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۹