گیلان غرب
شیر زنان و غیور مردان کرد این شهر در مقابل حمله یک تیپ از لشگر چهارم عراق تا پای جان مقاومت کردند. آنها اجازه ندادند این شهر به اشغال دشمن درآید.
روز چهارم مهر59 ارتش عراق با تصرف نفت شهر وارد منطقه دشت گیلان شد. سپس با تصرف ارتفاعات اطراف شهر بدون هیچ مقاومت خاصی به سمت گیلان غرب حرکت کرد.
جوانان غیور این شهر با مراجعه به مقر سپاه و نیروهای انتظامی مسلح شده و در داخل شهر به مصاف دشمن رفتند. بالای خانه ها و بلندی ها به سنگر نیروهای مردمی تبدیل شده بود.
یکی از شاهدان عینی می گفت: فراموش نمی کنم زنی را که از بالای بام خانه به سوی دشمن شلیک می کرد و با هر گلوله یکی از آنها را از پا در می آورد.
عراقی ها با گلوله آرپی جی او را هدف قرار دادند. بدن این شیرزن تکه تکه شد.
یا اینکه زن دیگری در زمین کشاورزی خود متوجه حضور دو نفر از نیروهای دشمن می شود. با شگردی خاص آن دو را به سوی طویله می برد. یکی از آنها را با ضربات داس می کشد و با اسلحه او دیگری را با اسارت در می آورد!
در روز چهارم مهر عراق با دادن تلفات بسیار مجبور به عقب نشینی از شهر شد. اما برای اینکه از مردم این شهر انتقام بگیرد هر شب با گلوله های توپ و موشک شهر را هدف قرار می داد. شهر گیلان غرب صدها شهید مظلوم از زن و مرد و پیر وجوان به اسلام و انقلاب تقدیم کرد.
البته گیلان غرب بعدها هم در طی دوران جنگ سرداران بی شماری را تقدیم نمود. داریوش ریزه وندی فرمانده گردان مالک، صفر خوش روان و ده ها فرمانده دیگر.
حماسه عملیات مطلع الفجر نیز اوج حماسه مردم شجاع و شیعه این شهر است. اما نکته عجیب تر اینکه در این شهر گلستان شهدای گمنام وجود دارد! شهدای چهارم مهر. دلاورانی که همان روز با دشمن جنگیدند و مظلومانه به شهادت رسیدند. آنها نه پلاک داشتند، نه کارت و نه ...
کسی نبود آنها را شناسایی کند. بعضی ازآنها از روستاهای اطراف به داخل شهر آمده بودند و کسی آنها را نمی شناخت. برخی از آنها پیکرشان در منطقه نفوذ دشمن افتاده بود و سال بعد با عقب نشینی عراق اجساد مطهرشان پیدا شد. برخی سوخته بودند و هیچ نشانی نداشتند. شاید هم آنها از خدا خواسته بودند گمنام بمانند. چرا که گمنامی صفت یاران خداست.
منبع: شهید گمنام/ 72 روایت از شهدای گمنام و جاویدالاثر/ گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی/1393