خبر خوشی که شهید در خواب به مادرش داد
نوید شاهد: چند روز از شهادت برادرم محمد کاظم نگذشته بود. مادرم به دلیل شدت علاقه ای که به او داشت خیلی بی تابی می کرد و خودش را می زد بطوری که حالش خیلی بد می شد.
همه ما نگران بی تابی مادر بودیم. یک شب همه خوابیده بودیم. خواهرم پهلوی مادرم در خواب بود. نیمه شب همه با فریاد و جیغ مادرم از خواب پریدیم. خیلی نگران از او پرسیدیم چه اتفاقی افتاده است؟ فکر می کردیم خواب بدی دیده و آن حالت در او پدید آمده است. همه دور او حلقه زده و پرسیدیم مادر چی شده ؟ گفت الان محمد کاظم به خواب من آمد و گفت مادر آخر چرا انقدر خودت را اذیت می کنی و از ناراحتی مدام به پهلویت می زنی و ادامه داد مگر نمی دانی حامله هستی و ضربه زدن به پهلوهایت به او آسیب می رساند؟ بعد گفت مادر فرزندی که از تو متولد خواهد شد پسر است نام او را حجت بگذار. چون از مادرم سنی گذشته بود و هم با توجه به تعداد فرزندانی که داشت در فکر فرزند جدیدی نبود شنیدن این امر بر او گران آمد. در آن زمان هم سونوگرافی نبود تا حقیقت امر روشن شود. بعد که مادرم با اصرار پدرم به مراکز مربوطه مراجعه کرد معلوم شد باردار است. پس از وضع حمل برادرم حجت متولد شد که شباهت زیادی به شهید محمد کاظم دارد و الان عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. محمد کاظم در عملیات فتح المبین به شهادت رسید و در بهشت علی دزفول آرامشی ابدی گرفت.
منبع:کتاب لحظههای آسمانی/غلامعلی رجایی/ ناشر:نشر شاهد