ما تا آخرین لحظه ممکن تلاش می کنیم تا هواپیما را سالم به زمین بنشانیم، زیرا در محاصره اقتصادی هستیم. با از دست رفتن هر یک از این هواپیماها، میلیون ها دلار بایستی هزینه کنیم تا جایگزینی برای آن بیاییم. لذا ما خود را موظف می دانیم که همچون جانهایمان اموال این ملت ستم کشیده را حفظ نماییم.
کد خبر: ۴۱۶۳۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۱۹
خاطره ای کوتاه از شهید سرلشکر خلبان علیرضا یاسینی برگرفته از کتاب انتخابی دیگر را مرور می کنیم.
کد خبر: ۴۱۵۲۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۴
اولين نامه شهيد عباس دوران به همسرش كه در مهر ماه سال 1359، يعني در اولين روزهاي حمله تجاوزگرانه عراق به جمهوري اسلامي ايران نوشته است، داراي نكات ارزنده و قابل تامل است.
کد خبر: ۴۰۶۵۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۲
بعد از آزادسازی خرمشهر فشار نظامی بر عراق شدت گرفته بود. این کشور نیروها و ادوات جنگی خود را در منطقه مرزی مستقر کرده بود و برای جبران این شکست در صدد حمله ای گسترده بود.
کد خبر: ۴۰۵۹۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۱
نویدشاهد: تيمسار ياسيني به طرق گوناگون از زير دستان دستگيري مي كرد تا جايي كه در اين گونه موارد از هيچ كوششي دريغ نداشت . او مي گفت : « ما موظفيم كه براي بالا بردن روحيه پرسنل تلاش كنيم ، زيرا در آن صورت آنان با جان و دل خدمت خواهند كرد و در نتيجه بازدهي كار نيز بالا مي رود .»
کد خبر: ۳۸۷۶۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد:
در سالهاي 1362 و 1363 فرماندهي پايگاه نوژه(همدان) را عهده دار بودم و ايشان سمت جانشيني پايگاه را به عهده داشت . با توجه به همكاري نزديك و صميمانه اي كه با هم داشتيم به زودي شيفته خصايص اخلاقي پسنديده و نيكويش شدم. از همان اوايل ، علاوه بر همكار بودن با هم رفت و آمد خانوادگي نيز داشتيم.
کد خبر: ۳۸۷۶۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: حرفه ام در نيروي هوايي سلماني است و در آرايشگاه ستاد نيرو با چند تن ديگر از همكارانم مشغول كار هستيم . هر روز تعدادي از پرسنل در سطوح مختلف براي اصلاح سر و صورت نزد ما مي آيند.
کد خبر: ۳۸۷۶۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: زماني كه برادرم فرماندهي پايگاه بوشهر را عهده دار مي شد در نشستي كه با هم داشتيم از او پرسيدم : دوست دارم بدانم كه شما چه روشي براي مديريت در امور پايگاه در نظر داريد . آيا براي پيشبرد كارتان افرادي را كه در پايگاه قبل با شما بوده اند با خود به بوشهر مي بريد يا خير؟
کد خبر: ۳۸۷۶۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: ساعت 2 بعد از ظهر 31/6/1359 صداي چندين انفجار پي در پي در پايگاه پيچيد . عده اي سراسيمه به اين طرف و آن طرف مي دويديند ؛ هيچ كس نمي دانست چه شده است . آنها كه خونسرد بودند فقط در يك محل ايستاده بودند و اعلام نظر مي كردند . يكي مي گفت:«آمريكا حمله كرده است»،ديگري مي گفت :« نه، كودتايي بايد صورت گرفته باشد!» سومي مي گفت : «الان راديو مشخص مي كند» و
کد خبر: ۳۸۷۶۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: در پايگاه چابهار بودم؛ مسئوليت امتحان معلم خلباني ام به جناب ياسيني محول شده بود. يك روز صبح ساعت 10 با هم به پرواز در آمديم. از همان لحظۀ اول كنجكاوانه تمام حركاتم را زير نظر داشت .
کد خبر: ۳۸۷۶۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: همان روز مبلغي پول داد و من نيز بلافاصله دست به كار شدم. به شهر رفته و اقلامي را كه گفته بود تهيه كردم و در محلي گذاشتم . وقتي به ايشان اطلاع دادم گفت : ساعت 12 شب مي آيم تا به اتفاق اجناس را توزيع كنيم .
کد خبر: ۳۸۷۶۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: شهيد ياسيني نسبت به افرادي كه صادقانه و از روي صدق و صفاي باطني خدمت مي كردند علاقۀ فراوان داشت . بارها در جمع همكاران مي گفت :«من دست تمامي عزيزاني را كه مخلصانه تلاش مي كنند تا وابسته به بيگانگان نباشيم به گرمي فشرده ، مي بوسم و بر اين بوسه افتخار مي كنم.»
کد خبر: ۳۸۷۶۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: پس از شهادت عمويم كه در عمليات چزابه به فيض شهادت نايل شده بود ، يك لوح تقدير از طرف ستاد رئيس ستاد مشترك به پدرم داده بودند . وقتي از پايگاه بوشهر به تهران منتقل شديم اين لوح را نيز همراه خود آورديم و جزء لوازم پدرم بود
کد خبر: ۳۸۷۶۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: از سال 1355 دوست و آشناي او بودم . چند سالي را از نظر خدمتي با او فاصله داشتم . دورا دور از حال ايشان باخبر مي شدم و با هم در تماس بوديم تااينكه در سال 1366در پايگاه بوشهر همكار شديم. ايشان فرمانده پايگاه بودند ومن نيز به عنوان معاون عمليات پايگاه خدمت مي كردم .
کد خبر: ۳۸۷۶۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: آن موقع ايشان معاون هماهنگ كننده نيروي هوايي بودند . آجودان ايشان مرا مي شناخت . به خاطر اينكه اغلب اوقات خدمت تيمسار مي رسيدم ، صميمت و رفاقت خاصي بين ما وجود داشت .
کد خبر: ۳۸۷۶۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: قبل از حملۀ عراق به خاك كشورمان من با جناب ياسيني در پايگاه بوشهر در يك گردان بوديم . وي در آن زمان در زدن موشك « ماوريك » تبحر فوق العاده اي داشت ، به طوري كه با درجۀ سرواني به عنوان معلم خلبان به ما آموزش مي داد .
کد خبر: ۳۸۷۶۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: سال 1368 بود. خداوند فرزند دختري به جناب سروان ياسيني عطا فرموده بود .با آشنايي و دوستي ديرينه اي كه با او داشتم ، پرسيدم : جناب سرهنگ نام دخترتان را چي گذاشتيد ؟ تبسمي كرد و گفت: زهرا خانم .ممكنه دليل اين انتخاب زيبا و شايسته را برايم بگوييد؟
کد خبر: ۳۸۷۶۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: صبح اول وقت به اتفاق شهيد ياسيني وارد دفتر ايشان در مديريت جنگ الكترونيك شديم . به محض ورود چون تابستان بود و هوا گرم پنجره را باز كردم دفتر ايشان مشرف به ميدان صبحگاه بود .
کد خبر: ۳۸۷۶۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: با آغاز جنگ تحميلي و بمباران پايگاههاي نيروي هوايي ، پايگاه بوشهر از سكنه غير نظامي خالي شد و تنها پرسنل نظامي براي مقابله با حمله هاي دشمن باقي ماندند .
کد خبر: ۳۸۷۶۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوید شاهد: هر چند اوصاف او را از زبان دوستان شنيده بودم و به عشق و علاقۀ وصف ناپذيرش نسبت به پرواز آشنا بودم ولي در مدتي كه تا پايان جنگ باقي مانده بود خود ديدم كه چگونه عاشقانه پروازهاي جنگي را انجام مي داد . خلباني شجاع و نترس بود كه از هيچ مأموريتي ، هراس به دل راه نمي داد.
کد خبر: ۳۸۷۶۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸