به مناسبت سالروز آزاد سازی خرمشهر؛
«ناگهان دیدم سید منصور که جوانی نورس بود در حالی که خونش به جوش آمده و رنگ روی صورتش برافروخته شده بود از روی نیمکت بلند شد و با یک صدای رسا به آن دبیر بی ادب گفت: « اگر شما شعور داشتید این حرفها را بر زبان نمی آوردید و این جسارت شما به امام ما قابل تحمل نیست...» در ادامه خاطره این شهید والامقام را از زبان دوستش «حاج ناصر آیرمی» در نوید شاهد بخوانید.