خاطرات شهدا - صفحه 106

خاطرات شهدا

بی بیِ آسایشگاه

نوید شاهد _ همرزم شهید محمدمهدی فریدونی در خاطره ای می گوید: «پایش را عمل کرده بود و نمی توانست رژه برود. همراه من و چند مصدوم دیگر، داخل آسایشگاه مانده بود تا استراحت کند.» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

فرار در رکوع!

نوید شاهد - «همه به هم تعارف می‌کردند که یک نفر به عنوان امام جماعت جلو بایستد اما هیچ کس زیر بار نمی‌رفت. شهید شالباف، بدون اطلاع از موضوع و برای اینکه نماز اول وقت را از دست ندهد، مشغول خواندن نماز شد ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید "مهدی شالباف" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

نمی‌دانم آن روز پدر به تیر آهن‌ها چه می‌گفت!

نوید شاهد - خواهر شهید "علی احمدی" می‌گوید: «نمی‌دانم آن روز پدر به تیر آهن‌ها چه می‌گفت! به آن‌ها که در یک ردیف منظم روی هم چیده شده‌بود، دست می‌کشید و گریه می‌کرد.» نوید شاهد سمنان توجه شما را به خاطراتی خواندنی از این شهید والامقام جلب می‌کند.

با تقوا و پرهیزکار بود

نوید شاهد - برادر شهید "یعقوب ابراهیم نژاد " در خاطره ای می گوید: شهیدبا خداوند رابطه خوبی داشت . باتقوا و پرهیزکار بود.خیلی در جوانی علاقه به مسجد داشت و برای راز و نیاز همیشه به مسجد می رفت.

امام رضا (ع) شفایش داد

نوید شاهد - «وقتی پسرم حدوداً یک ساله بود در اثر لحظه‌ای غفلت، از طبقه بالای خانه به پایین افتاد. با یک چشم اشک و یک چشم خون، او را به بیمارستان رساندیم و بستری‌اش کردیم ...» ادامه این خاطره را از زبان مادر شهید "حسن حسین‌پور" در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

خاطرات/ یادمان نرود که منزل آخر همه ما اینجاست!

نوید شاهد - «بعد از مراسم صیغه محرمیت،با هم همگام شدیم و وقتی نگاه کردم دیدم در امامزاده باراجین(ع) هستم. کمی بعد دست من را گرفت و با هم به مزار اطراف این امامزاده(ع) رفتیم ...» ادامه این خاطره از همسر شهید "حمید سیاهکالی‌مرادی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
مروری بر زندگی شهید "منوچهر یوسفی"؛

کمک به مستضعفان را جزء وظایف خود می دانست

نوید شاهد - شهید "منوچهر یوسفی" دارای اخلاق نیکو و مردم پسند بود همه او را دوست داشتند و از صحبت کردن با او لذت می بردند. او کمک به محرومین و مستضعفین را جزء وظایف خود می دانستند.

این مهر ماهی از خودگذشته و فداکار

نوید شاهد - شهید "بهرام زمانی " از شهدای رودان ، از بسیجیان شجاع و دلاور هرمزگانی در دوران دفاع مقدس است که در قلاویزان در راه دفاع از خاک کشورمان به فیض شهادت نایل شد. یک خاطره به همین مناسبت از زبان فرزند این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می گردد.

مبلغ دین باشیم

نوید شاهد - شهید "موسی لشکری جاسکی" از شهدای سرباز استان هرمزگان که نهم مهر 1340 در شهرستان بندرعباس چشم به جهان گشود. به همین مناسبت، یک خاطره از زبان مادر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می‌گردد.
روایت پدرانه از شهید امنیت؛

جابر شهید شد و من پدر شهید

نوید شاهد - شهید "جابر شبانی" از شهدای سرباز و امنیت استان هرمزگان است که هنگام درگیری با اشرار مسلح به فیض شهادت نایل شد. به همین مناسبت، خاطرات این شهید والامقام از زبان پدر ایشان برای علاقه مندان منتشر می‌گردد.

افتخار شهادت!

نوید شاهد - برادر شهید نقل می کند: «برادرم همیشه به ما سفارش می کرد با دشمنان انقلاب مبارزه کنیم. او همواره عاشق شهادت بود به همین دلیل ما به شهادت اش افتخار می کنیم.»

وفای به عهد!

خواهر شهید نقل می کند: « برادرم بسیار متواضع و مهربان بود و همیشه در همه حال وفای به عهد داشت.»

تاکید شهید ایری به آداب اسلامی

نوید شاهد - همسر شهید "موسی ایری" نقل می کند؛ همسرم به تربت فرزندانمان بسیار کوشا بود و همیشه به من سفارش می کرد همیشه آداب اسلامی مورد توجه خانواده باشد.»

عذرخواهی شهید بابایی از اغنامیان بابت دیر شدن امضای وامش!

نوید شاهد - «شهید بابایی از همدان به تهران می‌رود و زیر تقاضای وام آقای اغنامیان می‌نویسد: در مورد وام آقای اغنامیان سریعا اقدام شود و بعد می‌گوید از قول من از ایشان عذرخواهی کنید و بگویید ببخشید که زودتر نتوانستم تقاضایش را برآورده کنم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی خلبان سرلشکر شهید "عباس بابایی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
شهید عسکری خطاب به مادرش می گوید؛

دعای مادر بدرقه راهم است، دعا کن که شهید شوم

نوید شاهد - شهید "هدایت عسکری " از شهدای دانشجو و بسیجی استان هرمزگان در دوران دفاع مقدس است که در راه دفاع از خاک کشورمان جانش را در شلمچه تقدیم خدا کرد و به فیض شهادت نایل شد. وی خطاب به مادرش اینطور می گوید:می دانم که دعای مادر بدرقه راهم است، پس دعا کن که شهید شوم ،مرا ببخشید و حلال کنید.
روایت دختر شهیدی که پدر خود را ندیده بود؛

شانه های پدر بزرگ بوی پدرم را می دهد

نوید شاهد - فاطمه قلندری دختر شهید "مراد قلندری" از شهدای والامقام استان هرمزگان که از زمان تولد، پدر خود را ندیده بود درباره ایشان اینطور روایت می کند: همیشه توی ذهنم پدرم را مثل پدر بزرگ قوی و با استقامت تصور می کنم، از پدرم هیچ چیز به یاد ندارم ولی وقتی سرم را بر روی شانه های پدربزرگم می گذارم بوی پدرم را می شنوم.
برگرفته از کتاب نگارستان؛

مرغابی نجات‌بخش

نوید شاهد - «هر روز کنار جزیره می‌نشستم و برای مرغابی‌ها نان خشک و غذا می‌ریختم. چند روزی بود که غذای درست و حسابی هم گیرمان نیامده بود ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
درخواست یک شهید از مادرش؛

رضایت نامه‌ام را امضاء کن

نوید شاهد - شهید "غلامرضا مسلمی" از شهدای بسیجی استان هرمزگان است که بیستم مهرماه 1349 در روستای پارت از توابع شهرستان کهنوج چشم به جهان گشود. به همین مناسبت، یک خاطره از زبان مادر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می‌گردد.

از مال دنیا هیچی نمی‌خوام/خاطراتی خواندنی از شهید "انگارنویس"

نوید شاهد - مادر شهید "یزدان انگارنویس" می‌گوید: «کنارم نشست و گفت: مادر! می‌خوام برم جبهه. نگاهش کردم و گفتم: بری جبهه؟ ولی من این جا تنهام. گفت: چرا تنها؟ داداش و زن داداش هستن. گفتم: پسرم! این زمین و باغ مال توئه. همین‌جا مشغول کار شو! گفت: از مال دنیا هیچی نمی‌خوام.» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه خاطراتی از این شهید گران‌قدر دعوت می‌کند.

روزی چهار بار زیارت شهدا!

نوید شاهد - «وقتی به او می‌گفتم «روزی یک مرتبه کافی است؛ چرا چهار مرتبه در روز به مزار شهدا می‌روی؟» جواب می‌داد: من باید هر روز چهار مرتبه به مزار شهدا بروم، تا بتوانم کار کنم ...» ادامه این خاطره از زبان پدر شهید "مهدی وامق‌عصمت‌نژاد" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه