نوید شاهد سمنان - صفحه 18

نوید شاهد سمنان
قسمت دوم خاطرات شهید «علی مطهری‏‌نژاد»

دغدغه‌اش فقرا بودند و همسایه‌ها!

خواهر شهید «علی مطهری‏‌نژاد» نقل می‌کند: «گفتم: چی شده؟ نکنه این غذا رو دوست نداری؟ گفت: دوست دارم! ولی رفتم توی فکر! بعضی خانواده‌ها چیزی برای خوردن ندارن و فقط نون و ماست غذاشونه.»
قسمت نخست خاطرات شهید «علی مطهری‏‌نژاد»

دستش را برای دعا به آسمان برد: «اللهم‌الرزقنا شهاده»

همکار شهید «علی مطهری‏‌نژاد» نقل می‌کند: «به شوخی گفتم: نبینم روزی که عکس نازنینت رو به دیوار بزنن! فکرش رو بکن اگه یک روز عکست رو روی دیوار بزنن چه شود! چشم‌هایش از خوشحالی برق زد. دست‌هایش را بالا برد و گفت: اللهم ارزقنا!»
قسمت سوم خاطرات شهید «سید حسن شاه‌چراغ»

بزرگترین هدیه خداوند به او شهادتی آگاهانه بود

دوست شهید «سید حسن شاه‌چراغ» نقل می‌کند: «ایشان در اوج جوانی به قله‌ای می‌رسد که درخشندگی‌اش از بین نمی‌رود یعنی قله شهادت. بزرگترین هدیه‌ای که خداوند بلند مرتبه به او بخشید، شهادت بود. البته شهادتی آگاهانه!»
قسمت دوم خاطرات شهید «سید حسن شاه‌چراغ»

«سید حسن» از امید‌های انقلاب اسلامی ایران بود

آیت‌الله حاج غلامعلی نعیم‌آبادی نقل می‌کند: «رفتار شهید شاه‌چراغ نمونه عالی رفتار انسانی، متواضعانه و فروتنانه بود و مبتنی بر آنچه در آیات و روایات دینی ما آمده است، وی بی‌تردید از امید‌های نه تنها استان سمنان بلکه انقلاب اسلامی ایران بود. سخن گفتن پیرامون هر شهیدی به ویژه شهدایی مانند شهید شاه‌چراغ آسان نیست.»
قسمت نخست خاطرات شهید «سید حسن شاه‌چراغ»

عشق به امام حسین(ع) وجودش را پر کرده بود

مادر شهید «سید حسن شاه‌چراغ» نقل می‌کند: «او از همان دوران طفولیت در مراسم عزاداری آقا امام حسین(ع) حضور فعال داشت و یکی از خادمین اباعبدالله(ع) بود. عشق به امام حسین(ع)، وجودش را پر کرده بود.»

«شهید شاه‌چراغ» بازوی ستبر ولایت بود

شهید «سید حسن شاه‌چراغ» نهم بهمن‌ماه ۱۳۳۱ در یکی از محله‌های قدیمی شهر دامغان به دنیا آمد. در سایه مادری پرورش یافت که متدین، ‌آلایش، علاقه‌مند به اسلام و قرآن و اهل بیت(ع) و روحانیت معظم بود. بازوی ستبر ولایت بود. دنیا و متعلقات آن را وسیله‌ای برای رسیدن به خدا می‌دانست. وی در اولین روز اسفندماه ۱۳۶۴ در پی اصابت موشک رژیم بعثی به هواپیمای حامل ایشان به شهادت رسید.

یادواره سردار شهید «حاج حسن شاطری» و سومین روز تشییع پیکر شهید «سید حسن نصرالله» در سمنان برگزار می‌شود

یادواره سردار شهید «حاج حسن شاطری» و سومین روز تشییع پیکر مطهر شهید «سید حسن نصرالله» امشب در بیت‌الزهرا(س) شهرستان سمنان برگزار می‌گردد.
با ستاره‌ها؛ معرفی شهید «سید حسن شاه‌چراغ»

رهبر انقلاب: شهید «شاه‌چراغ» یکی از پرچم‌های افتخار این مردم عزیز است

نوید شاهد استان سمنان موشن‌گرافیک با ستاره‌ها را که به معرفی شهید «سید حسن شاه‌چراغ» پرداخته است، برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.

شهید «خلیل بیناباشی» در قاب تصویر

به مناسبت سالگرد شهادت شهید «خلیل بیناباشی»، تصاویری از این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

ملت‌های دیگر افسوس رهبر ما را می‌خورند

به مناسبت سالگرد شهادت شهید «جمال بنی‌جمال» دست‌نوشته این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود. در گزیده‌ای از دست‌نوشته‌هایش در وصیت‌نامه‌اش می‌خوانیم: «ملت‌های دیگر افسوس می‌خورند که چرا رهبری مانند رهبر ما ندارند.»

حامی امام و ولایت فقیه باش

خواهر شهید «علی مطهری‌نژاد» نقل می‌کند: «با اینکه بیست سال از شهادتش می‌گذرد، هنوز هم صدایش در گوشم زنگ می‌زند: وقتی من نیستم، مراقب پدر و مادرمون باش تا احساس دلتنگی نکنن! همیشه از امام(ره) و ولایت فقیه حمایت کن!»

خواهرانم! حجابتان و برادرانم! نگاه‌تان را مراقبت کنید

شهید «علی مطهری‏‌نژاد» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «خواهران من! از شما می‌خواهم حجاب‌تان را و برادران! نگاه‌تان را مواظب باشید.»

چشم امید امام امت به نسل جوان است

شهید «مجتبی مطلبی‌‏نژاد» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «ای نوجوانان! آگاه باشید که چشم امید امام امت به شما دوخته شده است. چون شما هستید که می‌توانید راه این شهیدان را که برای دفاع از اسلام و قرآن شهید شده‌اند ادامه بدهید.»
قسمت دوم خاطرات شهید «مجتبی مطلبی‌نژاد»

وعده امام خمینی(ره) به یکی از شهدا

دوست شهید «مجتبی مطلبی‌نژاد» نقل می‌کند: «آقای عرب‌شاهی با خوشحالی گفت: دیشب خواب امام خمینی(ره) را دیدم و با ایشان درد و دل کردم و ایشان منو مورد لطف قرار دادند و گفتند: غصه نخور، تو هم شهید می‌شی!»
قسمت نخست خاطرات شهید «مجتبی مطلبی‌‏نژاد»

سال‌هاست که با ثانیه‌های ساعتم خاطرات مجتبی را مرور می‌کنم

خواهر شهید «مجتبی مطلبی‌‏نژاد» نقل می‌کند: «از مجتبی خواستم حالا که در دامغان درس می‌خواند، برای تعمیر ساعتم آن را به ساعت‌سازی شهر ببرد. هربار از او می‌پرسیدم، می‌گفت: هنوز درست نکرده. وقتی شهید شد، در وسایلش تکه‌های ساعتم را یافتم. او می‌خواست ساعتم را خودش درست کند، اما نتوانسته بود. حالا سال‌هاست من هستم و ساعتم و ساعت‌هایی که با ثانیه‌هایش خاطرات مجتبی را مرور می‌کنم.»

عطر خوش وصل، مشام جانش را معطر کرده بود

شهید «مجتبی مطلبی‌نژاد» پنجم فروردین ۱۳۴۷ در روستای فرات از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. طلبه بود. عطر خوش وصل، مشام جانش را معطر کرده بود که راهی قم و از آنجا راهی میدان رزم شد. در قسمت اطلاعات عملیات مشغول رزم بود که گاز‌های خردل، نوید بهشت را در شش‌هایش جاری کرد. وی سی‌ام اسفندماه ۱۳۶۶ به شهادت رسید.

امام به دوستانم افتخار می‌کنه!

خواهر شهید «ماشاءالله مداح» نقل می‌کند: «گفتم: کجا داداش؟ گفت: با بچه‌ها قرار دارم. گفتم: معلومه با کی می‌گردی که همیشه کار داری؟ گفت: با همون‌هایی که امام بهشون افتخار می‌کنه.»

آخرین درخواست «ماشاءالله» پیش از شهادت: سلامم را به امام برسانید

هم‌رزم شهید «ماشاءالله مداح» نقل می‌کند: «شهید مداح زخمی شده بود. زنده بود و نفس می‌کشید. او را گذاشتیم داخل وانت. شهید خلیلی گفت: کاری نداری؟ گفت: فقط سلامم رو به امام برسونین.»

فرزندم در راه امام حسین(ع) رفته است

مادر شهید «قربانعلی محمودی‌یکتا» نقل می‌کند: «مسافتی را باید در حال سینه زدن می‌رفتیم تا به مزار برسیم. از من خواستند که سوار ماشین شوم. گفتم: فرزندم در راه امام حسین(ع) رفته. می‌خوام براش عزاداری کنم و تا مزار براش سینه بزنم.»

مادرجان! شهادت من را تحمل کن

خواهر شهید «قربانعلی محمودی‌یکتا» نقل می‌کند: «قبل از اعزام به مادرم گفته بود: مادرجان! باید صبرت زیاد باشه، شاید دیگه من رو نبینی. تو که این همه سختی رو تحمل کردی، باید شهادت من رو هم تحمل کنی!»
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه